چکیده:
یکی از داستانهای هفتپیکر نظامی،بهرام گور و کنیزش فتنه در شکارگاه است.این داستان را نظامی از روایت بسیار ساده،کوتاه و طرحگونه و گذاری فردوسی گرفته،پرورده و بخش دومی بدان افزوده است.پس از نظامی این داستان را امیرخسرو دهلوی(156-057)در هشت بهشت و عبدی بیک نویدی شیرازی(129-889)در هفت اختر آوردهاند که هردو تقلید و نظیرهای از هفتپیکر نظامی است.امیرخسرو بخش میانی داستان را با تغییراتی اندک نسبت به روایت نظامی آورده و عبدی بیک بر دامنهء تغییرات افزوده است.
با مقایسه و تحلیل این چهار روایت درمییابیم که هنر نظامی در داستانپردازی و عناصر و بنمایههای داستانی و جنبههای اخلاقی و روانی بر روایتهای دیگر برتری دارد.
این مقایسه تنها از نظر ساختار روایی و داستانی است نه جنبههای زبانی و شگردهای بیانی و سبکی؛تنها در پایان مقاله به عنوان نمونه،توصیف کنیز را از چهار روایت نقل میکنیم تا خواننده خود به این قیاس دست زند.
در آغاز مقاله نیز ضمن معرفی چهار اثر و گزارش چهار روایت میکوشیم به کمک نموداری،نقش مایههای داستانی را نشان داده و به وجوه شباهت و اختلاف روایتها بپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"با مقایسه و تحلیل این چهار روایت درمییابیم که هنر نظامی در داستانپردازی و عناصر و
یکی از آثار جاودان ادب فارسی هفتپیکر نظامی است که در افسانهپردازی بیهمتا و ممتاز
بیشک نظامی نقش مهمی در افسانهای کردن این شاه تاریخی داشته است.
فتنه که بهرام اکنون بر سر خشم است و چون کنیز خاص او هستم بعدها پشیمان میشود او را
نمیکشد و کنیز در عرض هفت لعل پاره به او میدهد و سرهنگ در پاسخ شاه نیز به دروغ
بهرام کنیزی چینی به نام دلارام دارد که از همه طنازتر و محبوبتر است.
دلارام این شیرین کاری بهرام را جادویی میداند نه هنرمندی:کانج زین کردهات نفر نمود نیز از این نغزتر تواند بود
آنگاه دلارام سخن خود را به بهرام یادآور میشود:شاه کز ماده نر تواند کرد به از آن هیچ کس نداند کرد
را از این بیت فردوسی در وصف آزاده عاریت گرفته باشد:دلارام او بود و هم کام اوی همیشه به لب داشتی نام او
دختر نیز همین است تا دلیلی بر صدق سخن خود به بهرام یافته باشد.
دلارام را دهقان نجات میدهد و حمایت میکند و منجی ناهید چاهنشین نیز کاروانیان هستند.
با دیگر روایتها تفاوت اساسی دارد که خود بیانگر این است که وی در این راه موفق بوده
مقایسهء صحنه وصف کنیز در چهار روایت خود گویای این نکته است که
داستان هنرمندی بهرامگور در شکارگاه و بیتوجهی کنیز او که در نهایت مغضوب بهرام میشود؛از جمله بخشهای زیبای هفتپیکر است که در
این مقایسه نشان میدهد که طرح شاهنامه ساده و کوتاه است و جنبه عاشقانه ندارد و کنیز"