خلاصه ماشینی:
"6-چرا بحر احمر هرروز مد و هرشب جزر دارد؟ 7-چگونه میشود که اجسام ثقیل در هوا خود را نگاه میدارند، ولی ممکن آتش،همچنانکه در آثار جوی مشهود است جز رطوبت نیست؟ 8-چرا انواع مختلف حیوانات و نباتات را چون از ناحیهای به ناحیهء دیگر برند پس از زمانی معین و بعد از چندبار که نسل پذیرد و روئیده شود اشکالی بخود میگیرد که مختص آن ناحیهای است که آنرا بدانجا بردهاند و اگر خاصیت هوا و زمین که در آنها تغییر میآورد،چگونه است که تمام اشخاص از یک نوع که دائما در تضاد همین آثار بودهاند،یک سیما و یک قیافه ندارند؟ از این هشت سئوالی که خسرو انوشیروان از پریسین کرده است پیداست که وی نه تنها در قلمرو سیاست و جهانگیری مردی مدبر، تیزهوش و خداوند رأی صائب بوده است،بلکه در حکمت نیز عادت به تحقیق و تفکر داشته و در پی حقایق میگشته و در صدد گشادن معضلات بوده و به افزایش معلومات خویش میکوشیده است، و بهمحض اینکه با یکی از حکمای طریقهء افلاطونیون جدید روبرو شده است،موقع را غنیمت شمرده و برای آگاهی خود و پویندگان راه حقیقت این سخنان را از وی پرسیده است.
اورلین orelien امپراطور روم موقعی که دختر خود را به ازدواج شاپور اول میداد یک تن از پزشکان یونانی را همراه او روانه کرد و شاپور دوم(ذو الاکتاف)هم از هند پزشکی به ایران خواست و او را در شوش منزل داد و همین شاپور از مسیحیان،نیز پزشکی داشته است و موسوم به تیادوروس(تئودوروس) (34)-وندیداد فرگرد هفتم فقره 39-40 (35)-ایران در زمان ساسانیان ص 443 theodoroa که او را در جندیشاپور سکونت داد،وی در آن شهر اشتهار یافت و طریقهء طبابت او معروف شد و کتابی را منسوب بدو بنام کناش تئودوروس به زبان پهلوی نوشتند که بعدا به عربی ترجمه گردید و مطالب آن تا قرن دهم میلادی همچنان موجود و در دسترس بود."