خلاصه ماشینی:
"به نظر فارمر چون تقریبا تمامی نویسندگان و متفکرانی که دربارهی موسیقی عرب نوشتهاند از لحاظ منشأ این هنر به یونان یا ایران نگریستهاند،پس بخش اعظم این روش را موجه میداند چرا که به گفتهی او از تاریخ قبل از اسلام چیزی جز سوسوی ضعیفی از مؤلفان یونانی یا لاتین یا افسانههای عربی به دست نیامده بود.
با تمام این اوصاف از روی آثار کندی،اصفهانی و اخوان الصفا دریافتهایم ئکه نظامات موسیقی ایران،عرب و بیزانس با یکدیگر متفاوتند و در قرن 11 میلادی اندیشههای ایرانی به ویژه گام خراسانی به گونهای ملموس در عرصهی«مقامها»اقتباس و پذیرفتهشده بود،بعدها نظریهپرداز دیگری به نام صفی الدین عبد المؤمن برای نخستین بار نظریهی جدیدی به نام«نظریه منتظمیه»را عنوان کرد و بالاخره قبل از خاتمه قرون وسطی گام دیگری قبول عام یافت که نظام ربع پرده است، همان که امروز مردمان خاورزمین اعم از عرب،ایرانی و غیره از آن استفاده میکنند و همچنان محفوظ مانده است61.
نگاه حاضر که مبتنی بر کتاب تاریخ موسیقی عری و به گفتهی مترجم تاریخ موسیقی خاور زمین،است نشانگر این است که فارمر تعصب خاصی به فرهنگ اعراب دارد و همانگونه که از جایجای نوشتههای او برمیآید از بیان تأثیر موسیقی ایرانی بر عرب اکراه میکند،جنبهها و ویژگیهای ایرانی را پنهان میکند و حتی نامهای ایرانی را،عرب جلوه میدهد،و همانگونه که مترجم نیز اشاره میکند فارمر،ابن سینا،ابن زیله،صفی الدین،کندی،عبد القادر و دیگران را عرب میشمارد شاید به آن دلیل که کتابهایشان به عربی بوده و به عربی نوشتهاند و احتمالا محل تولد چندان برای او مهم نبوده است."