خلاصه ماشینی:
"سلاطین خوارزم نیز از دودمان ترکان بودند،حال آنکه در مازندران و سواحل جنوبی دریای خزر اثری از عنصر ترک در میان نبود و آداب و سنن ایرانی با شدت تمام در این نواحی حفظ میشد»7 او سپس با بررسی مناسبات خلیفه و خوارزمشاه به مبانی نظری تقسیم قدرت بین آندو پرداخته،عنوان میکند: «این زمان(در روزگار سلاجقه)به صورت آشکار اندیشهای تبلیغ شد مبنی بر اینکه باید حاکمیت غیر مذهبی از حکومت مذهبی جدا باشد.
ازاینرو وی این نظریه که عقبماندگی فرهنگی روسیه را حاصل هجوم مغولان میدانند رد کرده است و عنوان میکند«اکنون میتوان گفت که به ویژه در عهد فرمانروایی مغولان راه کاروانرو از روسیه گذشت و روسیه به مرحله ایجاد روابط نزدیک و منسجم با شرق و اروپای غربی گام نهاد14»و در همین رابطه میگوید:«هرگاه ادعا کنیم که ایرانیان درچه عصری مقام نخست را از نظر فرهنگی کسب کرده و در مقامی والاتر از ملل دیگر کشورها قرار گرفتهاند،این عصر بیگمان عصر مغول بوده است15»او جایگاه ارزشمند ابریشم گیلان در تجارت بین المللی و فعالیت دریانوردان جنوائی در دریای خزر را که حاصل آن تهیه نقشه و اطلاعات مفید در خصوص دریای خزر و نواحی ساحلی آن بود را نتیجه شکوفایی بازرگانی به ویژه بازرگانی دریائی در این دوره میداند.
دوم اینکه بارتولد در این دوره سخنرانیها،اگرچه به تاریخ مناطق ساحلی خزر امعان نظر داشته،اما ضمن بازبینی تاریخ ایران و آسیای میانه روشمندانه و منسجم با مقایسه تحولات اروپا و آسیا به ویژگیهای تاریخی دو جامعه در دورههای مختلف پرداخته است:تعارض حاکمیت مذهبی و غیر مذهبی،تمایزات سازمان مذهبی مسیحیان و مسلمانان،تفاوت جایگاه پاپ و خلیفه،چگونگی انشقاق مذهبی در اسلام و مسیحیت و اختلاف تشکیلات صنفی بازرگانان در اروپا و آسیا از مهمترین مباحث این گفتارها میباشد."