چکیده:
مقاله حاضر عهده دار ترسیم دورنمایی از مهم ترین اندیشه های سیاسی جهان اسلام در
دوره نخستین خلافت عباسی است. این دوران عرصه ظهور و رشد اغلب مکاتب فکری و سیاسی
اسلامی و موضع گیری آن ها در مورد مسإله خلافت به شمار می رود; با این حال تاکنون
کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله, اصول و مبانی برجسته ترین گرایش های
سیاسی این دوران, چون زیدیه, امامیه, اهل سنت, معتزله و طرفداران حکومت عباسی تبیین
شده است; افزون بر آن, به تفاوت مکاتب مختلف سیاسی این دوران نیز پرداخته شده و
تإثیر مثبت یا منفی حکومت عباسی بر این گرایش های سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"(65) به نظر می رسد که معتزله در خصوص ضرورت وجود امامت در جهت تحقق عدالت, با امامیه هم عقیده می باشند; زیرا عامه مردم در غیاب امام حقوق خود را از دست خواهند داد و این امری است که اهل سنت آن را مورد توجه قرار داده وامامت را ریاست عامه در امور دین و دنیا به حساب آورده اند.
))(89) معتزله شرایط امامت را مورد بحث قرار داده و اسلام, بلوغ, عقل و تدبیر را برای امام ضروری می شمارد(90) هم چنین بر شرط عدل تإکید کرده و آن را اصلی مهم از اصول پنج گانه اسلام می داند: ((عدل ضروری است, زیرا منافع امت به امام واگذار شده و حدود و احکام را اجرا می نماید و در صورت غیاب عدل, اطمینان به اعمال امام دچار خدشه می شود و شک و تردید نزاهت مقاصدش را در خود می گیرد و این چیزی است که امام باید از آن مبرا باشد)).
(98) رویکرد فقها و موضع موافق ایشان نسبت به مسإله تعیین جانشین و انتخاب ولیعهد توسط خلفای عباسی, موقعیت آنان را تحکیم کرد و این امر خود بیانگر نکته ای بس مهم است که انتقاد عباسیان از امویان در مورد مسإله دست به دست گشتن امامت و زعامت در میان آن ها, به هیچ وجه انتقاد از مسإله و لایت عهدی نبوده است, بلکه هدف آن ها تنها آشکار ساختن و بزرگ نمایی خطای امویان بوده است و اگر معتزله چنین اصلی را مورد انتقاد قرار می داد, خدشه ای بر خلافت مإمون وارد میآمد و این چیزی است که با رابطه آن ها با مإمون و بلکه عامه عباسیان, سازگاری ندارد."