چکیده:
زمان و مکان حضور علویان و اندیشههای شیعی در اقصی نقاط جهان، نقش مهمی در توسعه و
استقرار اسلام و مسلمانان در آن مناطق دارد. یکی از عوامل مهم ظهور و انتشار پیروان
علوی و افکار شیعی، زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی لازم، در
مناطق مختلف جغرافیایی بوده است و گرچه اندلس، از سرزمینهای تحت نفوذ اسلام، از
این موضوع مستثنا نیست، باید اذعان کرد که در این منطقه، نه تنها بستر مناسب برای
شیعه و علویان مهیا نگردید، بلکه برخی عوامل رشد و شکوفایی و تثبیت اندیشههای
سیاسی و مذهبی علویان را در اندلس، در مقایسه با سایر مناطق، با موانع جدی روبهرو
کرد.
خلاصه ماشینی:
"[7] نفوذ اندیشههای شیعی به اندلس و واکنش حکمرانان ورود تشیع به اندلس و ظهور چهرههای برجسته علمی، کلامی و فلسفی از علویان در این مقطع تاریخی، نگرانیهای شدید امویان اندلس را در پی داشت و مقابله با نفوذ و رواج هر گونه اندیشه فلسفی و کلامی در طی بیش از سه قرن سیطره امویان بر غرب، این منطقه را در قرنطینه کامل به لحاظ دانش فلسفه و کلام قرار داده بود؛ در واقع، مخالفت با عقلگرایی، طبیعت ثانوی اندیشه در غرب جهان اسلام، به شمار میآمد؛ به طوری که در چنین فضای سیاسی و مذهبی، محمد بن عبدالله بن مسره قرطبی (319 ـ 270 ه)، که از بنیانگذاران و پیشگامان فلسفه در اندلس به شمار میرفت و مبدع یک روش نگارش با معانی نهان کلمات که جز مطلعان، کسی توانایی درک مفاهیم آنها را نداشت، از سوی امویان متهم گردید که مامور است تا در اسپانیا، به وسیله گروههای اخوان، یک حزب فاطمی بسازد و به همین سبب در اندلس تحت فشار قرار گرفت و در اثر ستم و اختناق دستگاه اموی، از قرطبه به شمال آفریقا فرار کرد.
[18] با توجه به آن چه گذشت، فضای سیاسی حاکم بر اندلس بر ضد علویان و اندیشههای شیعی بود و به جز برخی دورههای تاریخی، خاصه استقرار دولتهای علوی و یا منسوب به علویان، هم چون بنی حمود (449 ـ 407 ه) و موحدون (668 ـ 541 ه)، در نقاط مختلف اندلس، زمینهای برای رشد و ظهور اندیشههای شیعی در اروپا فراهم نشد؛ چرا که امویان اندلس به روند برخوردهای شدید خود با افکار علوی، چه در داخل و چه در خارج از آن، در دورههای بعد ادامه دادند و دولتهایی مثل مرابطین (541 ـ 448 ه)، که مروج مذهب و فقه مالکی بودند، حتی تاسیس مدارس خصوصی را ممنوع کردند و براساس مسلک اشعری، بر ضرورت بیعت با خلافت عباسی اعتقاد راسخ داشتند."