چکیده:
اقبال، با رویکردی آسیبشناسانه نسبت به سیاست جهانی در قرن بیستم، دو نوع سیاست را
مورد بررسی قرار داده است: سیاست نبوی و سیاست فرعونی. در حالی که سیاست فرعونی
مبتنی بر تخریب جان و جهان، کشاندن مردم به بند و زنجیر، استبداد و جایگزینی رذایل
به جای فضایل است، در سیاست نبوی تعمیر جان و جهان، آزاد کردن مردم از غل و
زنجیرهای فکری و سیاسی، آزادی و جایگزینی فضایل به جای رذایل پیگیری و دنبال
میشود. در مقاله حاضر ابعادی از این مدعا تبیین شده است.
خلاصه ماشینی:
"بدین جهت اقبال میگوید: زندگی از گرمی ذکر است و بس حریت از عفت فکر است و بس چون شود اندیشة قومی خراب ناسره گردد به دستش سیم ناب میرد اندر سینهاش قلب سلیم در نگاه او کج آید مستقیم پس نخستین بایدش تطهیر فکر بعد از آن آسان شود تعمیر فکر[8] قرآن کریم یکی از شیوههای حکمرانان نبوی را اقامه نماز دانسته و میفرماید: «الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه؛[9] کسانی که اگر آنان را در زمین قدرت بخشید، نماز را برپا میدارند».
تا نبوت حکم حق جاری کند پشت پا بر حکم سلطان میزند در نگاهش قصر سلطان کهنه دیر غیرت او برنتابد حکم غیر پخته سازد صحبتش هر خام را تازه غوغائی دهد ایام را درس او الله بس باقی هوس تا نیفتد مرد حق در بند کس از نم او آتش اندر شاخ تاک در کف خاک از دم او جان پاک معنی جبریل و قرآن است او فطرة الله را نگهبان است او حکمتش برتر ز عقل ذوفنون از ضمیرش امتی آید برون حکمرانی بینیاز از تخت و تاج بی کلاه و بیسپاه و بی خراج[10] ویژگیهای سیاست نبوی از دیدگاه اقبال لاهوری ویژگیهای سیاست نبوی را میتوان در امور زیر خلاصه کرد: 1.
ای تو را حق خاتم اقوام کرد بر تو هر آغاز را انجام کرد ای مثال انبیا پاکان تو همگر دلها جگر چاکان تو ای نظر بر حسن ترسا زادهئی ای ز راه کعبه دور افتادهای ای فلک مشت غبار کوی تو ای تماشا گاه عال روی تو همچو موج آتش ته پا میروی تو کجا بهر تماشا میروی طرح عشق انداز اندرجان خویش تازه کن با مصطفی (ص) پیمان خویش[34] اقبال سپس به حالات خود اشاره کرده و میگوید: من که در میان ترسایان زندگی کردهام دلم از صحبت آنها گرفته است."