چکیده:
دولت فاطمیان و آلبویه تقریبا به طور هم زمان به ظهور رسیدند.وجه عمده اشتراک
آنها ـ علیرغم تفوق مذهب تسنن در سرزمینهای اسلامی ـ تبلیغات شیعی بوده است.
فاطمیان با استفاده از داعیان خود، فعالیتهای مذهبی وسیعی آغاز کردند؛ اگر چه
نتوانستند دامنه حکومت سیاسی خود را از مصر و شام فراتر نهند. با نفوذ و حضور
آلبویه در خلافت عباسی، مکاتباتی بین ایشان و دولت فاطمی صورت گرفت و این تعامل و
تبادل مذهبی، سبب احیاء آیین و رسوم شیعی گردید؛ اگر چه این امر با چالشها و
مخالفتهایی همراه بود و با ظهور سلجوقیان در شرق و ایوبیان در مصر و شام، شیعه
زدایی به اوج خود رسید، تشیع، مسیر خود را در تاریخ استمرار بخشید.
خلاصه ماشینی:
"با نفوذ و حضور آلبویه در خلافت عباسی، مکاتباتی بین ایشان و دولت فاطمی صورت گرفت و این تعامل و تبادل مذهبی، سبب احیاء آیین و رسوم شیعی گردید؛ اگر چه این امر با چالشها و مخالفتهایی همراه بود و با ظهور سلجوقیان در شرق و ایوبیان در مصر و شام، شیعه زدایی به اوج خود رسید، تشیع، مسیر خود را در تاریخ استمرار بخشید.
[32] به دنبال شورشهای فوق و برای جلوگیری از تلاشهای بعدی، قادر، خلیفه عباسی که در دوران وی خلافت عباسیان بعد از مرگ عضدالدوله رونق گرفته بود، در محفلی رسمی در 402ه که با حضور علما، فقها، قضات و نیز بزرگانی، هم چون شریف رضی (د:406ه)؛ برادرش مرتضی (د: 436ه)؛ ابوحامد اسفراینی، شیخ عراق و امام شافعیه در قرن پنجم، تشکیل یافته بود، بیانیهای منتشر کرد با این مضمون: فاطمیان برادران کفار و داعیان ایشان، خوارج هستند و نسب آنها به امیرالمومنین، علی بن ابی طالب(ع)، نمیرسد؛ خداوند درباره این فرد که در مصر ظاهر شده و ملقب به الحاکم است، به پستی و فساد حکم میکند و او و حاکم فاطمی قبل از او، همه پلید و نجس هستند؛ ایشان کفار فاسق و زندیقهایی هستند که حدود الهی را تعطیل و محرمات خدا را حلال شمردهاند...
[34] ظهور دولت غزنویان و فتوحات چشمگیر سلطان محمود غزنوی (421ـ388ه) که سنی متعصبی بود، سبب گردید که خلیفه عباسی او را به لقب یمینالدوله مفتخر نماید و بعد از استمالت وی، به او ماموریت داد که سنت را در خراسان گسترش دهد، محمود غزنوی به این کار اقدام نمود و تعداد زیادی از شیعیان و اسماعیلیه که داعیان دولت فاطمی بودند، کشت و به لعن آنها فرمان داد."