چکیده:
هر امت زنده ای ، هویتی مخصوص به خود دارد و شناسنامه اش بر اساس میراث های تاریخی اش شکل می گیرد. بر این اساس ، میراث های تاریخی و فرهنگی جهان اسلام برای امت اسلامی ایجاد هویت نموده ،پیکر جامعه اسلامی را نیرو و نشاط می بخشد و سبب پایداری ، استواری و وحدت جهانی مسلمانان می شود.مورخان با تلاش فراوان به جمع آوری و ثبت و ضبط میراث های تاریخی می پردازند و کتاب های تاریخی ،سرمایه های جوامع و امت ها هستند که این میراث های تاریخی در آن ها گرد آمده است . از جمله این سرمایه های اسلامی ، سه کتاب مهم تاریخی الارشاد شیخ مفید، اءعلام الوری باعلام الهدی شیخ طبرسی وکشف الغمه فی معرفه الائمه اءربلی است که بازخوانی آن ها در فهم اندیشه تاریخی مسلمانان و آشنایی آنان با سرمایه های تاریخی شان تاثیر به سزایی دارد. این نوشتار، ضمن معرفی و بررسی سه اثر کهن و مهم یاد شده ، به مقایسه تحلیلی مطالب آن ها می پردازد.
خلاصه ماشینی:
از جمله این سرمایههای اسلامی، سه کتاب مهم تاریخی الارشادشیخ مفید، إعلام الوری بأعلام الهدی شیخ طبرسی و کشف الغمهفی معرفة الأئمة إربلی است که بازخوانی آنها در فهم اندیشهتاریخی مسلمانان و آشنایی آنان با سرمایههای تاریخیشان تأثیربهسزایی دارد.
این رویه در تاریخنگاری اسلامی ادامه داشت تا این که در اوایل قرن پنجمهجری شیخ مفید (336-413 ق) کتاب الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ودر قرن ششم امین الاسلام طبرسی (م 548 ق) کتاب إعلام الوری بأعلام الهدی ودر قرن هفتم علی بن عیسی اربلی (م 692 ق) کتاب کشف الغمه فی معرفه الائمه رادر مورد زندگانی معصومین علیهمالسلامنگاشتند.
با توجه به اهمیت این سه کتاب به عنوان منابع و مصادر مهم در تاریخ اسلام وزندگی ائمه علیهمالسلام، این مقاله، ابتدا به معرفی و بررسی این سه اثر تاریخی میپردازد وبعد از ذکر موارد مشترک ساختاری و نگارشی، مطالب آنها را از منظر کیفیت نقلاخبار تاریخی، اعتدال در نوشتار، اجمال و تفصیل مطالب (کمیت نقل)، نقادیاخبار، بیان تحلیلهای عقلی و استفادههای کلامی از وقایع تاریخی، چگونگیاستفاده از منابع و مصادر، شیوه نگارش و ادبیات، سبک و روش نقل وقایع تاریخی،به صورت تحلیلی و مقایسهای بررسی میکند.
کتاب الارشاد شیخ مفید در کنار إعلام الوری طبرسی و کشف الغمه اربلی از آثاربا ارزشی هستند که از قرن پنجم تا قرن هفتم در مورد شرح حال، اخبار وحوادث گوناگون زندگانی چهارده معصوم علیهمالسلام و ادله اثبات امامت آنها نگاشته محمد بن شاکر کتبی، همان، ج 3، ص 57 ـ 58.