خلاصه ماشینی:
"به هر جهت،ناباکوف،پیش از نوشتن کوچکترین متنی به انگلیسی،از پیش نویسندهای موفق در روسیه به شمار میآمد و در رمانهای روسی خود-که در حال حاضر به انگلیسی ترجمه شدهاند و بخش ضروری آثار کامل او را تشکیل میدهند-هنر کنایه و اشارهء ادبی را که،از دید او،به شیوهء اساسی داستان تبدیل میشود گسترش داد.
اکثر استادان و منتقدان ادبیات امریکا به هیچ وجه با این ادعا هم رأی نستند؛با این همه،این گفته حاکی از ناآشنایی منتقدان و نویسندگان امریکایی با ادبیات روسیه است و به همین دلیل بود که ماتیو هادگات1در نقد خود دربارهء آدا که در بررسی کتاب نیویورک تایمز منتشر شد،با اینکه به درستی توانست دنبال شباهت معنادار موجود میان نام قهرمان داستان و نام دختر لردبایرون باشد،کاملا دربارهء عنوان فرعی رمان:«وقایع نگاری خانواده»به اشتباه افتاد.
در حالی که چرنیشفسکی و مریدانش تنها میتوانند در آثار منتشر شدهء خود ویژگی جا به جا شده و به لحاظ اجتماعی خطرناک کل اثر اصلی را افشا کنند،اخلاف راستگرایشان در دههء 0391- همان دههای که ناباکوف هدیه را نوشت-که روشهای بدگویی ادبی خود را بسط میدادند،به ریشه کنی فیزیکی نویسندگان با استعداد همچون ماندلشتام و بابل دست زدند.
این تعلق دوگانه به ادبیات روسی و امریکایی موقعیت متناقض و حساسی را به وجود میآورد و مسائل جدی را در مورد نخبگان امریکایی و انگلیسی که خواهان ایجاد تبار شناسی ادبی ناباکوف و تحقیق دربارهء سهم تأثیرات بر شکلگیری هنر او هستند پیش میکشد و به خصوص نباید از مشکلات پرهیز کرد،زیرا ناباکوف عمیقا تحت تأثیر ادبیات زبان جان فاولز بود،ناباکوف یقینا رد پای خود را در تعداد مشخصی از آثار مهم دههء اخیر نشان داد."