چکیده:
از بحثهای مهم در حوزهء علوم قرآنی مسئله تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمان نزول است.برخی را باور بر آن است که مؤلفههایی از فرهنگ زمانه در قرآن بازتاب یافته و این کتاب مقدس آنها را پذیرفته است.بدون تردید طرح فرضیه تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه دارای ریشهها و عوامل متعددی است که مقالهء حاضر به نقل مهمترین آنها پرداخته،و ضمن تحلیل انتقادی آن زمینهها،طرح این فرضیه را با چالش جدی روبرو میکند.
خلاصه ماشینی:
"درآمد توجه به فرهنگ معاصران نزول قرآن پس از فروفرستاده شدن آخرین کتاب آسمانی، با هدف درک درست و بهتر مفاهیم و آموزههای آن از همان ابتدا مورد توجه مسلمانان قرار داشت؛چه آنان بهتر و بیشتر از هرکسی میدیدند که برخی آیات قرآن مجید با فرهنگ رایج در میان آنان پیوندی محکم و ناگستنی دارد؛گاه مؤلفهای از فرهنگشان را مورد انتقاد و ایراد قرار میدهد و آن را رد و نکوهش میکند، گاه مؤلفهای دیگر را از کژیها میپیراید و به شکل و اصل قابل قبول خود برمیگرداند و آنگاه آن را میپذیرد،و گاه نیز مؤلفهای که از آیینهای الهی سرچشمه گرفته و به تحریف آلوده نگردیده،و یا مؤلفهای را که براساس فطرت پاک انسانی بنیانگذاری شده است در نظام ارزشی خود جا میدهد،و به آن جانی دوباره میبخشد.
در پی این فکر که قرآن پدیدهای انسانی است،تأثیرپذیری آن از عوامل مختلف و از جمله مهمترین آنها فرهنگ زمانه خود به خود مطرح میشد؛ چراکه شخصیت هرکس،هرچند نابغه و متفاوت از دیگران باشد،کموبیش از محیط اجتماعی و خانوادگی و قبیلهای که او در آن رشد و بالندگی یافته،متأثر است و بدون تردید محمد صلی الله علیه و آله اگر جدای از وحی در نظر گرفته شود نیز چنین خواهد بود.
در حوزهء مطالعات اسلامی از سوی مسلمانان گرچه کسی از بشری بودن قرآن سخن نمیگفت و ازاینرو نوشتار و گفتار او به بحث تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه سوق پیدا نمیکرد،اما موضوع دیگری در کار بود که میتوانست زمینهساز طرح آن افکار باشد و آن فکر تعارض دین و دانش به طور عالم،و متون مذهبی و دانش تجربی به طور خاص بود که ابتدا به جهت ساختار خاص متون مذهبی اروپاییان و غربیان،در میان آنان مطرح و سپس آگاهانه یا ناآگاهانه به میان مسلمانان نیز کشیده شد."