چکیده:
نویسنده محترم در این مقاله درصدد بیان چگونگی به وجود آمدن اسلام انقلابی و اسلام مدنی است و معتقد است که اسلام انقلابی به رهبری
شریعتی موفق عمل کرده؛ در حالی که اسلام مدنی مسیر حرکتش ناتمام مانده است. ایشان در ادامه به هشت عامل اشاره میکند که این عوامل در به ثمر رساندن
اسلام انقلابی مؤثر بوده، ولی در اسلام مدنی دچار ضعف گردیده و این اسلام نتوانسته است پایههای خود را مستحکم کند؛ وی اعتقاد دارد که داعیهداران اسلام
مدنی اصلاحطلبان در دوره اصلاحات و عصر دوم خرداد بودهاند.
خلاصه ماشینی:
"4. درباره اینکه یکی از موانع نفوذ اسلام مدنی این بود که نسل دوم انقلاب از زمینه مساعدی که بعد از استقرار انقلاب به وجود آمد استفاده ننموده در حالی که تحصیلکردگان دوران شاه از فرآیند نوسازی رژیم جهت تحقق اسلام انقلابی بهرهبرداری نمودند؛ باید گفت: به نظر نمیرسد که فرآیند به اصطلاح نوسازی رژیم بهرغم زعم نویسنده زمینه تحقق انقلاب را فراهم کرده باشد، زیرا قصد و هدف رژیم از توسعه شهرها و دانشگاهها به نحوی مقابله با سنت اصیل اسلامی میبود؛ زیرا فضای مراکز علمی در آن دوران غالبا فضایی کاملا غیردینی و ضدمذهبی و حتی زمینهساز فساد و انحراف اخلاقی جوانان بود.
8. اینکه از موانع دیگر نفوذ اسلام مدنی این است که در دوران اصلاحات با وجود شصتهزار مسجد و دهها هزار حسینیه جهت ترویج اسلام مدنی از آنها استفاده نشد برخلاف استفاده گسترده از این اماکن برای تحقق انقلاب اسلامی؛ باید اظهار داشت که هر چند که مساجد و حسینیهها به دلایل موجه و متعددی در این مسیر حرکت نکردند، اما رسانههای بسیار مؤثری مثل انواع مجلات و روزنامههای رسمی و حتی برخی از اساتید و روشنفکران در جلسات سخنرانی و محافل علمی در سطحی بسیار گسترده به ترویج و تبلیغ این امر پرداختند که البته در سالهای اولیه هم بسیار مؤثر بود؛ اما با مرور زمان و آشکار شدن پارهای مشکلات، این طرح که بیشتر جهت استفاده ابزاری از آن مطرح شده بود به حال خود وانهاده شد و حامیان آن به قلت گراییدند."