چکیده:
ناسخ التواریخ اثر محمد تقی لسان الملک سپهر (1216 ـ 1297 ه . ق) کتابی است در تاریخ عمومی عالم، از ابتدای آفرینش آدم تا
سال 1267 ه . ق که دربردارنده گزارش رویدادهای روزگار نگارنده است و بعدها ذیلی بر آن نوشته و وقایع را تا سال 1273 ه . ق
پیگرفته است.مجلد دوم از کتاب نخست ناسخ التواریخ مختص گزارش وقایع دوره خلافت سه خلیفه نخستین (ابوبکر بن قحافه، عمر بن خطاب و
عثمان بن عفان)، و مجلدی از آن مربوط به اصحاب پیامبر(ص) است.نویسنده ناسخ التواریخ هر چند شیعه است، اما کتاب خود را فارغ از تعصبات مذهبی نوشته، و اصولا همه منابع او آثار اهل سنت را
دیده است. وی آنچنان که خود اشاره کرده، همه جزئیات وقایع را به دقت ضبط و ثبت کرده و هر جا از موضوع و مطلبی سخن رفته،
کوشیده است تا نکتهای را ناگفته نگذارد و به همین جهت به تمام کتابهایی که درباره موضوع مورد نظر نوشته شده، مراجعه کرده است.
خلاصه ماشینی:
"مجلد دوم از کتاب نخست ناسخ التواریخ مختص گزارش وقایع دورهء خلافت سه خلیفهء نخستین(ابو بکر بن قحافه،عمر بن خطاب و عثمان بن عفان)،و مجلدی از آن مربوط به اصحاب پیامبر(ص)است.
اما عمدهء تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفتهاند و به نگارش در آمدهاند سه عیب عمده دارند:نخست آنکه غالبا به زبان عربی هستند-و اگر هم احیانا چیزی به فارسی نگاشته شده است به سبب نثر سنگین آسانیاب و آسان فهم نیست-؛دوم اینکه غالب و تقریبا همهء آن مورخان به اوضاع و وقایع از دید اهل تسنن نگریستهاند و به علت تعصب دینی حقیقت امور را کتمان کردهاند؛سوم اینکه همهء جزئیات را به رشتهء تحریر در نیاوردهاند.
اما عثمان از همان ابتدا از همهء پلهها بالا رفت و درست در جایگاه پیامبر قرار گرفت،و چون به او ایراد گرفتند،گفت اگر پایینتر از جایگاه عمر بنشیند کسی(جز صف اول)او را نمیبیند نوشتهاند که عثمان از هشت زن خود صاحب یازده پسر و هشت دختر شد که یکی از آنان همسر ولید بن عقبه بود که عثمان در آغاز سال دوم خلافت خود او را به جای سعد بن ابی وقاص حاکم کوفه(عراق)کرد.
اما بدعت و خلافکاری عمدهء عثمان این بود که هرکس از ستمگران و منافقان را که پیامبر از نزد خود و از مدینه تارانده بود،عثمان به نزد خویش فراخواند و به او مال و مقام داد،که در این میان بدترین و نابکارترین آنان مروان پسر حکم است.
یکی دیگر از بدعتهای عثمان-که صریحا برخلاف سنت و سیرت بود-این است که در سال ششم خلافت(بیست و نهم هجری)«آهنگ زیارت مکه نمود،و بسیج راه کرده از مدینه خیمه بیرون زد،و کوچ تا کوچ راه با مکه نزدیک کرد."