چکیده:
در این مقاله باتوجه به اینکه مولانا در بحث اساسی و محوری ولی و ولایت در اعتقادات دینی و صوفیانه به پشتوانهء مستحکمی چون معارف قرآن و تفاسیر و دیگر متون دینی و عرفانی تکیه داشته و مستقیم و غیرمستقیم از آنها بهره برده است،ابتدا ولی و ولایت در فرهنگهای لغت،قرآن و تفسیر و روایات،متون عرفانی و صوفیانه،همچنین مترادفات اصطلاح ولی،خصوصیات و شرایط ولی،مصادیق ولی در متون عرفانی و صوفیانه بررسی شده است.آنگاه بحث ولی و ولایت در مثنوی مولانا در ذیل چهار عنوان اصلی 1)استمرار ولایت در ادوار مختلف تاریخ بشر از نگاه مولانا 2)مصادیق و نمونه- های اولیای الهی 3)صفات و خصوصیات ولی( خلیفه،پیر،شیخ و...)در کلام مولانا 4)ضرورت توسل و تمسک به ولی مطالعه و دستاوردهای آن در این مقاله ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
لذا مولانا جلال الدین نیز در این مسئله با بزرگان عرفان و تصوف و دین اسلام همآواز است: گرچه شیری،چون روی ره بیدلیل خویش بین و در ضلالی و ذلیل هین مپر الا که با پرهای شیخ تا ببینی عون و لشکرهای شیخ پا بکش در کشتی و میرو روان چون سوی معشوق جان،جان روان (همان،دفتر چهارم،4-33) و چون مولانا ظل پیر را کشنده و مهارکننده نفوس میداند تأکید دارد که باید به پیر تمسک کرد: هیچ نکشد نفس را جز ظل پیر دامن آن نفسکش را سخت گیر چون بگیری سخت،آن توفیق هوست در تو هر قوت که آید جذب اوست ما رمیت اذ رمیت راست دان هرچه کارد جان،بود از جان جان دستگیرنده وی است و بردبار دم به دم،آن دم از او امیدوار (همان،دفتر دوم،511) مولانا پیر را همان عقل کامل و نبی وقت خود میداند و ضمن تأکید بر بیعت با پیر، بیعت با او را مساوی بیعت با پیامبر میخواند: دست را مسپار جز در دست پیر حق شده است آن دست او را دستگیر عقل کامل را قرین کن با خرد تا که باز آید خرد زان خوی بد چون که دست خود به دست او نهی پس ز دست آکلان بیرون جهی دست تو از اهل آن بیعت شود که ید الله فوق ایدیهم بود چون بدادی دست خود در دست پیر پیر حکمت که علیم است و خطیر کو نبی وقت خویش است ای مرید تا از او نور نبی آمد پدید در حدیبیه شدی حاضر به دین و آن صحابهء بیعتی را همقرین پس ز ده یار مبشر آمدی همچون زر ده دهی خالص شدی (همان،دفتر پنجم،24) حضرت مولانا به دنبال بحث«در صفت پیر و مطاوعت وی»بلافاصله به بحثی اشاره میکند با عنوان«وصیت کردن رسول(ص)مر علی را کرم الله وجهه،که چون هر کسی به نوع طاعتی تقرب جوید به حق،تو تقرب جوی به صحبت عاقل و بندهء خاص،تا از همه پیشقدمتر باشی.