چکیده:
آقای انصاری پیرامون دموکراسی و چالش های فرا روی دموکراسی معتقدند؛ در روند دموکراسی لبیرال نقاط ضعفی موجود است که باید بررسی شوند. در ادامه ابزارهای لازم برای تحقیق دموکراسی در جامعه را ارائه میدهند و با اشاره به این مطلب که دموکراسی حقیقی هنوز شکل نگرفته است، به طرح نظریات اندیشمندان این حوزه میپردازد: از جمله آنها نظریه «دموکراسی گفت و گویی» هابرماس را طرح میکند. وی در نهایت دموکراسی را به دو قسم دموکراسی روش شناختی و دموکراسی هستی شناختی تقسیم مینماید.
خلاصه ماشینی:
"در ادامه ابزارهای لازم برای تحقیق دموکراسی در جامعه را ارائه میدهند و با اشاره به این مطلب که دموکراسی حقیقی هنوز شکل نگرفته است، به طرح نظریات اندیشمندان این حوزه میپردازد: از جمله آنها نظریه «دموکراسی گفت و گویی» هابرماس را طرح میکند.
نظر شما در مورد دموکراتیزه کردن دولت در نسبت با عرصه عمومی چیست؟ زمانی که سخن از دموکراسی به میان میآید منظور فقط جامعه نیست.
علاوه بر این با قبول اینکه دموکراسی یک حوزه عمومی و بخشی از جهان زیست است، باید بپذیریم که دموکراسی مترداف با خودکنش ارتباطی و قبول گفتمان حاکم بر آن است.
دموکراسی به مثابه شیوه زیست به این معناست که همه بتوانند در کنش ارتباطی وارد شوند و ادعاهای اعتباری گویندگان را به چالش بکشند، ادعاهای اعتباری خود را مطرح کنند، طبق عقیده خود رفتار کنند و از شرایط تقارن و برابری کامل با سایر گویندگان و کنشگران برخوردار باشند.
مدل دموکراسی هابرماس فقط در طرح یک بحث است، یعنی در حال حاضر ما میتوانیم جامعه یا حکومتی را مثال بزنیم که در آنجا این مدل از دموکراسی اجرا شده، نظر شما در این مورد چیست؟ نکته اول: ما دموکراسی را باید به صورت طیفی ببینیم.
بنابراین هابرماس میگوید: غایت سیاست «فهم» و توافقات بین الاذهانی است و اما راهکار به وجود آمدن آن چیست؟ زنده کردن حوزه عمومی، عقلانیت ارتباطی، گفتمان با اخلاق گفتمانی و سیاست به مثابه نقطه کانونی گفتمان.
1. دموکراسی یک روش عملی برای حکومت کردن است، در این سیستم مردم حق حاکمیت خود را به دیگران واگذار میکنند تا آنان بهعنوان نمایندگان مردم از حقوق مردم دفاع نمایند."