چکیده:
آقای داوری با تأثیر گرفتن از آرای هانری کربن، درصدد ارائه تصویر جدیدی از فلسفه تطبیقی است. فهرست مشابهتها و اختلاف نظرهای فیلسوفان، هر چند در تلقی عادی فلسفه تطبیقی نامیده میشود، ولی این فلسفه تطبیقی صورتی از تاریخ فلسفه است و نیازی به نام جدید ندارد. فلسفه تطبیقی تأمل در امکان هم زبانی میان دو یا چند متفکر است. فیلسوفان هر زمانی میتوانند با متفکران دیگر، متعلق به هر زمانی که باشند، هم زبان شوند و این با پذیرش تاریخانگاری معنا نخواهد داشت.
خلاصه ماشینی:
"سست شدن این اصل نیز شرط امکان فلسفه تطبیقی است، زیرا اگر ملاک دقیقی مستقل از فلسفه وجود داشته باشد که با آن بتوان صحت فلسفهها را تعیین کرد دیگر فلسفه تطبیقی وجهی ندارد؛ مگر اینکه مراد از آن شناخت فلسفه حقیقی و تعیین فلسفههای نزدیک به حقیقت یا نادرست باشد.
» این عبارت به گونهای است که گویی ابن رشد منکر عالم مثال و بوعلی مدافع آن است؛ در حالی که خود بوعلی (هر چند به نفوس فلکی اعتقاد دارد) ولی منکر عالم مثال است؛ زیرا تجرد خیال را نپذیرفته و در رد آن برهان آورده است.
6ـ به نظر میرسد فلسفه تطبیقی در تلقی اهل فن، گزارش اختلافها و مشابهتهای فیلسوفان برای یافتن گزاره صحیح فلسفی است؛ و این فلسفه تطبیقی صورتی از تاریخ فلسفه نیست و با آن تفاوت ماهوی دارد؛ زیرا در تاریخ فلسفه فقط به نقل آرای متفکران پرداخته میشود و هیچگاه گزاره ناصحیحی نقد و گزاره صحیحی برهانی نمیشود یعنی تاریخ فلسفه، متدی برای تشخیص و تعیین گزاره مطابق با واقع ارائه نمیدهد."