خلاصه ماشینی:
"خوانساری به جبران دلالت اعتقاد داشت; زیرا از یک سو به آن به روشنی اشاره می کند34 و از دیگر سوی, همه احتمالها و گمان بریهای زیان زننده به استدلال را با تکیه بر فهم اصحاب, دور می افکند به عنوان نمونه: وی پس از استناد به یک روایت برای ثابت کردن مشروع بودن صلح در موارد ناآگاهی دوسوی درگیری و نزاع, به مورد نزاع, به این مناقشه توجه نشان می دهد که مضمون روایت, به ناچار صلح نیست, تا استدلال تمام به نظر آید; زیرا احتمال ناظر بودن آن به ابراء نیز می رود, ولی این مناقشه را با تکیه بر این نکته که اصحاب از روایت صلح فهمیده اند, رد می کند: (والمناقشة باحتمال کون مضمونها الابراء لاالصلح قذ تدفع بفهم الاصحاب.
2 ـ شهرت فتوایی در برابر آیه: اگر برابر دیدگاه چهارم حجت بودن شرعی شهرت فتوایی را نپذیرفتیم و ملاک اعتبار آن را پیدایی حدس گرفتیم, دیگر نمی توان به آن در برابر آیه همان شأنی را داد که برای روایت معتبر به ثبوت رسیده است; یعنی شأن شارح و مفسر بودن نسبت به ظاهر آیات; زیرا پیدایی حدس مرهون وجود نشانه هایی مناسب و مؤید در کنار شهرت است و پیداست که دلالت آیه خود نشانه ای است که فرایند پیدایی حدس را با مشکل رو به رو می کند در این صورت, به هیچ روی, به شهرت برهنه از نشانه ها و قرینه ها نمی توان تکیه داد, همان طور که به وجود نشانه های ضعیف در کنار شهرت نیز نمی توان دلخوش داشت.
نقل کننده اجماع: ایشان نیز, همانند فقیهان دیگر, تنها به نقل اجماع, اعتبار نمی دهد; اما اگر در کنار نقل اجماع, نشانه ها و قرینه هایی قرار گیرند که آن را تأیید کنند, به آن تکیه می کند; از این روی, در عبارت یاد شده, به مجرد اجماع تعبیر کرده است."