چکیده:
امروزه همگام با تمرکز بر مغزافزار و تفوق منابع انسانی بهعنوان مهمترین عناصر ایجادکننده مزیت رقابتی سازمانها،مدیریت در تلاش است با شناخت هرچه بیشتر این منبع،زمینههای رشد و بالندگی آن را فراهم آورده و در محیط رقابتی فرصتهای بیشتری را در اختیار گرفته و منافع افزونتری حاصل نماید.مسلما نخستین گام در توسعه منابع انسانی شناخت نیازهای فعلی نیروی انسانی سازمان و ارزیابی میزان رضایت آنها از وجوه مختلف سازمانی و طی آن تدوین استراتژی بهبوددهنده ابعاد مختلف سازمان با اتکاء بر اولویتها و عوامل مؤثر بر رضایت از دیدگاه نیروی انسانی میباشد. در این مقاله براساس مطالعه و بررسی تئوریهای مختلف رضایت و انگیزش،در نگرشهای مختلف مدیریت عوامل مؤثر بر رضایت فرد از سازمان شناسایی و با اعمال رویکرد سیستمی طبقهبندی میشوند،طی آن با در نظر گرفتن ویژگیهای مطلوب جامعیت و انعطافپذیری و تامین خصوصیت رفتاری سطح رضایت از عوامل مختلف مؤثر بر آن بنا به نظریه دو عاملی هرز برگ،مدل عمومی تابع خطی رضایت و ابزار پرسشنامهای جهت سنجش آن تدوین میگردد. در ادامه نیز پایایی و روایی مدل عمومی و ابراز سنجش مورد بررسی قرار گرفته که براساس نتایج حاصله تایید میگردد.سپس با استفاده از تکنیکها و مفاهیم آماری و ریاضی،زمینه لازم جهت تجزیه و تحلیل نتایج و برنامهریزی بهینه منابع مختلف سازمان به منظور بیشینهسازی میزان رضایت پرسنل سازمانی فراهم آمده است.
خلاصه ماشینی:
"الگوی ساختاری عوامل موثر بر رضایت جهت طبقهبندی عوامل مؤثر بر رضایت،دیدگاه سیستمی انگیزش و رضایت در سازمان مورد استفاده قرار میگیرد که در این دیدگاه کلیه عوامل تأثیرگذار بر رضایت در 3 طبقه اصلی ویژگیهای فردی،ویژگیهای شغل و ویژگیهای محیط کار شناسایی شده و معرفی میشوند(استونر جیمز و دیگران،1379).
جدول 5-ضرایب همبستگی و مقادیر احتمال نتایج آزمون پایایی (تصویرتصویر) نتیجهگیری ارزیابی و سنجش رضایت پرسنل سازمانی پیرامون ابعاد مختلف تعاملات فردی-سازمانی براساس مدلی جامع دو دستاورد مهم و موثر را برای مدیریت به دنبال خواهد داشت: ارزیابی و شناسایی وضعیت موجود پتانسیل انگیزشی پرسنل سازمانی به عنوان نیروی محرک در فرایند تغییر و بهبود شناسایی و تجزیه و تحلیل وضعیت موجود ابعاد و وجوه مختلف سازمانی از دیدگاه پرسنل بهعنوان عناصر و کاربران اصلی سیستم کابرد مدل عمومی رضایت و تابع ریاضی آن ضمن احصاء نتایج فوق در سطحی بسیار مطلوب،با دارا بودن ویژگیهای جامعیت،انعطافپذیری،روایی و پایایی و همچنین مجهز بودن به الگوهای اقتضایی و آنالیزهای ریاضی و آماری،فرایند سنجش رضایت را در سطحی فراتر از مطالعات پراکنده و گسسته انگیزش و رضایت،بهعنوان ابزاری استراتژیک مطرح نموده و آن را بیش از پیش با فرایندهای مدیریت استراتژیک،بهینهسازی منابع سازمانی،توسعه منابع انسانی و رشد بهرهوری پیوند زده و یکپارچه ساخته است."