چکیده:
یکی از مهمترین مباحث فلسفه اخلاق این است که خاستگاه اخلاق کجاست؟ و به عبارت
دیگر، اخلاق برچه امر یا اموری مبتنی است؟ در اینباره، نظریههای متفاوتی همچون
نظریه مبتنی بر قانون طبیعی، نظریه مبتنی بر سرشت انسان، نظریه مبتنی بر نیازها، و
نظریه مبتنی بر توافقات میان اشخاص ارائه شده است. برخی از این نظریهها همچون
نظریه مبتنی بر توافقات، دارای اشکالات اساسی بوده، از عهده تبیین تجارب اخلاقی
برنمیآیند. برخی همچون نظریه مبتنی بر سرشت انسان با سؤالات جدی مواجه است. ولی
به نظر میرسد میتوان تقریری از آنها ارائه داد که از عهده همه دشواریها موفق
بیرون آید. نظریه مختار در این مقاله دارای مشترکات زیادی با نظریه دوم و سوم بوده
و در واقع، از امتیازات هر دو نظریه برخوردار است و در عین حال، سعی میکند به
اشکالات واردشده به آنها پاسخ گوید. این مقاله، علاوه بر تبیین ماهیت «امر اخلاقی»
و تفاوت آن با آداب و رسوم، به خاستگاه اخلاق پرداخته و ضمن نقد دیدگاه کسانی که
«حب ذات» را یگانه انگیزه اصیل انسان میدانند، سعی میکند جایگاه میلهای اصیل
انسانی در شکلگیری اخلاق و فرایند تصمیمگیری اخلاقی را تبیین کند. در این مقاله،
همچنین عوامل دخیل در داوری اخلاقی از یکدیگر بازشناخته و توضیح داده شده است که
چگونه مفاهیم اخلاقی از ملاحظه رابطه میان سرشت انسان، افعال و صفات اختیاری و
تأثیرات مثبت یا منفی آنها بر وی انتزاع میشوند.
خلاصه ماشینی:
"تعلقخاطر و دگرخواهی در اینجا، سؤال مهمی مطرح میشود: درست است که تعلقخاطر و احساس ارتباط لازم است، ولی چرا نمیتوان کاری را صرفا برای اغراض دگرخواهانه یا بشردوستانه انجام داد؟ چرا نمیتوان منفعت دیگران را بر منفعت خود ترجیح داد؟ چرا نمیتوان به یک غریبه محبت کرد یا یک یتیم ناآشنا را مورد حمایت قرار داد؟ به عبارت دیگر، ضرورت شرط نخست روشن است، ولی درباره ضرورت شرط دوم، ممکن است ابهامات یا تردیدهایی وجود داشته باشد.
دگرخواهی صرف نظریه دیگری که در اینجا میتوان مطرح کرد این است که با وجود قبول دو اصلی که قبلا مطرح شد ـ یعنی اولا، فاعل باید نسبت به فعل تعلقخاطر داشته باشد، و ثانیا، باید انجام آن کار را در مسیر اهداف و آرمانهای خود بداند ـ میتوان کارها را صرفا برای اغراض دگرخواهانه و یا خداخواهانه انجام داد.
یا حتی ممکن است شرایط بیرونی تغییر نکند، ولی فشار عاطفی یا احساس شهوانی او فروکش نماید و بهتر بتواند واقعیات را در وزن و اندازه حقیقی خود، درک نماید؛ مثلا، کسی که به نوشیدن مشروبات الکلی عادت دارد، به احتمال زیاد، ممکن است از این کار خود ناراحت و پشیمان باشد و تصمیم بگیرد دیگر چنین کاری انجام ندهد.
در واقع، آنچه در اینگونه موارد اتفاق میافتد این است که میل جنسی با میل دیگری مانند میل به هیجان یا شکست رقیب یا آزادی به طور ناصحیحی ترکیب میشود و نتیجهاش چنین میلی میشود، وگرنه در انسان چنین میلی به خودی خود وجود ندارد؛ مانند اینکه کسی به غذا میل دارد و چون پول یا حال کار و تلاش ندارد، ممکن است به غذای دیگری میل پیدا کند."