چکیده:
قرآنبسندگی،به مثابه جریانی تفسیری،که در یکی دو قرن اخیر در برخی رویکردهای تفسیری شبه قارهء هند،کشورهای عربی و ایران نمود یافته،ریشهها و پیشینههای قابل توجهی دارد که تبارشناسی فکری و مذهبی آن را میسر میسازد. به گواهی برخی از اخبار و روایات مشهور تاریخی،سه قرن نخستین هجری،به نوعی شاهد بروز رگههایی از این جریان بوده است؛بر این اساس پیشینهء این جریان تا عصر حیات رسول خدا صلی الله علیه و اله قابل جستوجو است.ضمن آنکه نقش مستشرقان در بسترسازی و القای ایدهء سنتستیزی و نقد حدیث،به پشتوانههای نظری این جریان مدد رسانده است.
خلاصه ماشینی:
"به گواهی برخی از اخبار و روایات مشهور تاریخی،سه قرن نخستین هجری،به نوعی شاهد بروز رگههایی از این جریان بوده است؛بر این اساس پیشینهء این جریان تا عصر حیات رسول خدا صلی الله علیه و اله قابل جستوجو است.
شواهدی بر بروز رگههایی از دیدگاه قرآنبسندگی با نادیده انگاشتن نقش سنت یا تردید کردن در آن،در تفسیر دین، در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله گزارش شده است.
»2 شایان توجه است که ماجرای منع از کتاب و نقل احادیث نبوی،در عصر خلفای سهگانه،که در منابع گوناگون آمده،داستان تلخی است که در همین راستا قابل تحلیل است3و به واقع شاهد روشنی بر تحقق یافتن نگرانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به شمار میآید؛چه اینکه علاوه بر تصریح به شعار«حسبنا کتاب الله»در کلام برخی صحابه،در سیرهء علمی برخی خلفا نیز اجتهادات و ابزارآرایی در برابر نص احادیث نبوی تأملبرانگیز است4.
البته آرای سنتگرایانهء خوارج در احکام شرعی،بهطور عمده در بستر تاریخ و سیر تطور آنان شکل یافته است و آنچه در عصر امام علی علیه السلام از آنان بروز یافت،مخالف صریح با سنت پیامبر صلی الله علیه و اله نبود؛لذا امام علی علیه السلام زمانی که ابن عباس را برای احتجاج و گفتوگو با آنان فرستاد،او را از احتجاج کردن با آنها به وسیله آیات قرآن برحذر داشته،فرمود:با آنان با سنت پیامبر احتجاج کن که ناچارند بپذیرند.
وی با این دیدگاه درصدد تکذیب شخص پیامبر صلی الله علیه و اله است نه تنها نفی سنت در تفسیر دین مستشرقان در قرنهای بعدی پس از او از پایگاه مطالعات دینی،به نقد سنت و احادیث پرداختند."