خلاصه ماشینی:
"در رد این تعریف نیز گفته اند: بسیاری از اصول, به گونه باب بندی, نگارش یافته اند, چنانکه شیخ در ترجمه احمد بن محمد بن نوح, نوشته است: (وله کتب فی الفقه علی ترتیب الاصول.
11 درباره این قول نیز گفته شده است: کتابهای بعضی از اصحاب امام صادق(ع) اصول نامیده نمی شوند, با این که آنان, بی واسطه, از امام, حدیث شنیده اند, مانند ابان بن تغلب, ابان بن عثمان, احمد بن محمد بن عمار, و زیاد بن منذر.
اما محقق تستری, رویارویی میان کتاب و اصل را انکار کرده است و برای ثابت کردن این مدعا, از عبارتهایی از شیخ, در ترجمه شماری از صاحبان اصول, کمک گرفته است, مانند عبارت زیر در ترجمه احمد بن میثم: (روی عنه حمید بن زیاد کتاب الملاحم وکتاب الدلالة وغیر ذلک من الاصول.
در مقدمه جامع احادیث الشیعه, پس از اشاره ای به اصول اربعمائه, آمده است: (به سبب این که احادیث, در کتابهای یاد شده پراکنده بودند, و در بسیاری از این کتابها نیز, روایتهای زیادی گرد نیامده بود, گروهی از فضلای طبقه ششم, از اصحاب امام رضا(ع), مانند احمد بن محمد بن ابی نصر, جعفر بن بشیر, حسن بن علی بن فضال, حسن بن محبوب, حماد بن عیسی, صفوان بن یحیی, محمد بن ابی عمیر و مانند اینان, عهده دار گردآوری و ضبط احادیث در کتاب واحد شدند.
)54 ابن ادریس حلی, در بخش پایانی کتاب خود, به نام مستطرفات سرائر, از کتابهای اشخاص زیر, روایت کرده است: موسی بن بکر واسطی, معاویة بن عمار, ابان بن تغلب, جمیل بن دراج, ابوعبدالله سیاری, حریز بن عبدالله سجستانی و نیز از نوادر و جامع احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی."