خلاصه ماشینی:
"تفاوت در این نوع مباحث از نوع مذهب برنمی خیزد, یعنی اگر هم در برخی از این مباحث, تفاوتی وجود داشته باشد, از آن جهت نیست که مثلا شیعه از آن روی که شیعه بوده, و سنی از آن روی که سنی بوده, مباحث خاصی را تولید کرده باشند; بلکه این تفاوت ها ناشی از سلسله عواملی بیرونی است; مانند آن که شیعه به دلیل عدم سد باب اجتهاد, توانسته است به صورت کامل و آزاد به اصول بپردازد و این تداوم استدلال, بحث, جدل, نقض و ابرام نسبت به مباحثی چون (عام و خاص) و سایر مباحث, باعث شده است که اصول ما پیشرفته و دارای قواعد جدیدی باشد, اما این خود به سلسله عواملی تاریخی بستگی دارد, نه این که (عام و خاص) در تفکر شیعی, ذاتا با (عام و خاص) نزد اهل سنت تفاوت داشته باشد.
وجود مسائل اضافی در علم اصول; یعنی تصوری که از علم اصول در مرحله قبل پیدا شد و یک سلسله مباحث بی خاصیت و بی نقش به او اضافه شد, باعث امام خمینی هر چند سیر تاریخ علم اصول را به صورت مشخص ارائه نکرده است, اما با توجه به دو نکته می توان به بازسازی تاریخ تطور علم اصول بر اساس نظر امام پرداخت:6نخست آن که ایشان بر خلاف بسیاری, به صورت جدی نگاه های تاریخی داشته; دوم آن که نگاه های تاریخی امام به اصول از عقلانیت و انسجام برخوردار بوده است.
ییکی این که بعضی از مباحث زاید, در کتب اهل سنت وجود داشته و چون علمای شیعه سعی می کرده اند که مطالب آنها را در کتاب های خود مطرح کنند, این مطالب از کتاب های آنها به کتاب های شیعه منتقل شده است, چنان که بحث مشتق تنها ثمره ای فرضی دارد و ثمره خارجی برای آن تصور نمی شود; عامل دیگر این که اصول, چارچوب مشخصی نداشته و به آرامی چارچوب پیدا کرده است."