چکیده:
دو تفسیر اصلی برای تصدیق وجود دارد:نخست تفسیری است که ما آنرا"تفسیر اسنادی تصدیق"خواهیم خواند.و دیگری تفسیری است که میتوان آن را"اذعان به واقعیت داشتن معنای قضیه"نامید.مطابق تفسیر نخست تصدیق عبارت از نسبت دادن چیزی به چیزی("جعل الشیء شیئا") است.این تفسیری است که به حکما منسوب است و خواجه نصیر الدین طوسی به دفاع از آن پرداخته است تفسیر دوم نظری است که ابن سینا و ابهری پذیرفتهاند و قطب رازی در برابر انتقادات خواجه به دفاع آن برخاسته است.غرض از تحریر این مقاله ارزیابی پاسخهای قطب الدین رازی از انتقادات خواجه از نظر ابهری و دفاع از دیدگاهی است که خواجه در باب ماهیت تصدیق پذیرفته است.همچنین در مواردی ادله بیشتری در تأیید خواجه اقامه خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
8 انتقاد خواجه از نظر ابهری: نخستین انتقاد خواجه از این نظر بهطور خلاصه چنین است:ابهری میگوید که ما معنای صورت تألیفی"انسان حیوان است"را تصور و سپس تصدیق میکنیم اما این تحصیل حاصل است زیرا معنی گفته او که میگوید:«إذا تصورنا معنی قولنا:الانسان حیوان،ثم صدقناه»این خواهد بود که: "چون صورت این مجموع مشتمل بر صورت طرفین و تألیف آنها در عقل حاصل شود،و سپس صورت این تألیف حاصل شود.
زیرا چنانکه قبلا نیز گفته شد مثالهای ابن سینا و ابهری هردو تألیفهایی از قبیل(2)است و نه از قبیل(1)،و(2)برخلاف(1)تألیف تصدیق شده است و فرض اینکه تصدیق بدان تصدیق دوم باشد کاملا معقول است اگر برای قطب رازی چنین احتمالی مطرح نیست این بدین معنا نیست که طریق این احتمال بر سایر افراد نیز مسدود است.
اعتراض دیگر خواجه در ادامه بحث خود از نظریه ابهری و ابن سینا پس از اشاراتی در باب مطابقت به گونهای که در این نظریه مورد نیاز است به مشکل دیگری در این نظریه اشاره میکند و آن این است که تصدیق باید بگونهای تفسیر شود که اقسام گوناگون تصدیق و از جمله ظنی و هرآنچه بهطور کلی در برابر"تصور"در معنای متداول آن است را شامل شود.
زیرا هنگامی که تصدیق مثلا بیانگر تردید است نمیتوان گفت آن تصوری است همراه با اعتقاد به واقعی بودن یا مطابقت با واقع،و اگر ابهری بگوید این شرط فقط در بعضی از موارد تصدیق یعنی در آن مواردی که منطبق با تصدیق به معنای عرفی آن است لازم الرعایه است و نه در همه موارد،باز این تبعیض موجب میشود که کلیت نظریه او در این مسئله بنیادی مورد سؤال قرار گیرد، خواجه عدم رضایت خود را از این نتایج به طور اجمال چنین بیان میکند که میگوید"و این عدول از صواب است".