خلاصه ماشینی:
"این سیاستها از طریق تکنیک شبیهسازی پس از حصول اطمینان از وجود شرایط لازم برای استفاده از این روش،طی گزینههای مختلف اعمال و تأثیر آنها بر متغیرهای سطح قیمت،تولید واقعی و ذخایر بین المللی بانک مرکزی بررسی شده است.
این نتیجه یک بار دیگر کمبود منابع سرمایهای را در اقتصاد ایران مورد تأکید قرار میدهد به طور کلی،سیاستهای سمت عرضه قادرند تولید را افزایش و سطح قیمتها را کاهش دهند، اما تأثیری بر ذخایر بین المللی بانک مرکزی ندارند.
از جمله آنکه سطح تقاضا چقدر باید تعدیل شود؟کدام ابزارها بیشترین تأثیر را بر فشارهای تورمی و انتقال تولید به بخش خارجی دارند؟کاهش مطلوب در تقاضای داخلی با چه سرعتی باید صورت گیرد؟در پاسخ به این سؤالات لازم است ابزارهایی تعیین شوند که بتوانند اهداف تقاضای کل را به همراه سایر اهداف سیاست اقتصادی و اجتماعی به طور سازگاری تحقق بخشند و در عین حال سرعت مناسب در تعدیل به سمت ساختار تقاضایی که در بلندمدت پایدار باشند،تعیین شود.
تجربیات هردو گروه از کشورهای موفق و ناموفق در به کارگیری سیاستهای تثبیت اقتصادی نشان میدهد که نامناسب بودن برنامههای صندوق بین المللی پول به دلیل تأکید بیشتر بر سمت تقاضای اقتصاد،عدم توجه به ضعف تراز پرداختها به علت انعطافناپذیری تولید، و استفاده از اعتبارات کوتاهمدت،هزینهء اعمال این گونه سیاستها را افزایش داده است، در حالی که کشورهایی که در کنار به کارگیری این پیشنهادها از سیاستهای سمت عرضه نیز همزمان استفاده کردند،به موفقیتهای نسبی دست یافتند."