خلاصه ماشینی:
"البته هر جامعه فرهنگ اختصاصی خود را دارد و در نتیجه، نظام مطلوب خود را خواهد داشت این هم شیوه ای بوده است که بیشتر در حکمت عملی در بحث در باره سیاست مدن در آثار فارابی، بوعلی سینا و گروهی از فلاسفه اسلامی دیده می شود و امروز چندان مورد توجه نیست سومین شیوه تحلیل مسائل سیاسی، شیوه تجربی است که از جامعه شناسی آغاز شد و به علوم سیاسی سرایت کرد.
در حال حاضر، معمولا مذهبیون این روش را محکوم میکنند حال آنکه ، شیوه تجربی یکی از روشهای متدولوژیک جدید علوم سیاسی است که اساس آن را آراء آگوست کنت می توان یافت یکی از مسائلی که در گفتار من به طور ناقص بیان شد این است که از جمله آثار و نمودههای بسیار مهم دموکراسی که امروزه مورد بحث و بررسی قرار دارد، این است که جریانها و پدیده های سیاسی در جامعه دور از عوامل فشار باشد.
بنابراین، اگر قانون اساسی را به معنای یک متن حقوقی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، مشروعیت نظام ما به دو عنصر متلازم بستگی دارد ولایت فقیه و آراء عمومی مردم و اگر یکی از این دو عنصر منتفی شود، نظام ما مشروعیت خود را از دست میدهد.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم و چند سال پیش هم بحث درباره آن داغ بوده، این است که اگر فرضا یک ولی فقیه از لیاقت و شایستگی کافی برخوردار باشد، ولی شورای خبرگان او را انتخاب نکنند و یا انتخاب کنند، اما به هر دلیل از این کار منصرف شوند، تکلیف چیست؟ آیا چنین برخوردی، قانونیت نظام را خدشه دار نمی کند؟ نکته آخر من درباره روش تجربی است که جناب استاد عمید زنجانی به آن اشاره کردند."