خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر،نوجوان وقتی سعی در اندیشیدن به محیطی دارد که میخواهد در آن وارد شود به فعالیت آینده خود در هیأت اجتماعی و وسایل تغییر آن نیز میاندیشد،از اینجاست که یک (به تصویر صفحه مراجعه شود) عدم تمایز نسبی بین دیدگاه خود به منزله فردی که خواهان ساختن یک برنامه زندگی است و دیدگاه گروهی که در آن قرار میگیرد و باید دگرگون شود وجود دارد.
میتوان گفت این شعر سپهری وصف حال نوجوان است که به دیگران اعلام میدارد: به سراغ من اگر میآئید،نرم و آهسته بیائید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهاییمن از اینرو یک سلسله مسائل خاص،نوجوان را در بحرانی قرار میدهد که ما صریحا میتوانیم چنین استنباط کنیم که:نقطه اتصال نوجوانی و مسئله ناسازگاری اجتماعی در حولوحوش چند نکته اساسی سازماندهی میشود: 1-نوجوان در گیرودار تجربهء عذاب(عذاب جدایی از بزرگسال و برزخ)،در جستجوی محرکهای برونی لذتبخشی است که بتواند به این سوگواری پایان دهد.
بدیهی است که در این دورهها فرد آدمی نخست در محیط خانوادگی و سپس بیشتر و طولانیتر در محیط مدرسه پرورش مییابد،پس در همه حال آنچه باید مطمح نظر قرار گیرد،روابط با نوجوان از زاویه تربیتی است،یعنی در هر دو محیط نقش تربیتی به عنوان مهمترین وظیفه تلقی میشود،پس نخستین عملی که باید به منظور پیشگیری از سازش نایافتگی و اختلالات رفتاری در نوجوان انجام داد،تربیت و پرورش مربی است،چه مربی خواه بصورت پدر و مادر یا سرپرست و خواه در قیافه معلم،باید در حلقه حالات و روحیههای دیگر غیر از روحیه خاص خود رسوخ کند و از تعدد شکل روحیهها آگاهی حاصل نماید."