خلاصه ماشینی:
"این مقاله در این صدد است که با: 1-ارائه زمینههای فعالیت مددکاری در آموزش و پرورش و تأکید بر لزوم توسعهء آن، 2-توصیف وضعیت کنونی مددکاری در آموزش و پرورش، 3-بیان مشکلات مسأله مددکاری در آموزش و پرورش، 4-ارائه راهحلها و پیشنهادات لازم برای توسعه مددکاری در آموزش و پرورش، توجه مسئولین آموزش و پرورش، مددکاران اجتماعی و دستاندرکاران مسائل تربیتی آموزش و پرورش را بدین مهم جلب کند که: 1-آیا الزاما مددکاران اجتماعی باید زیر نظر مشاوران و در چارچوب برنامهریزی آنان انجام وظیفه کنند؟ 2-آیا تنها دانش یا حرفهای که میتواند عهدهدار رسیدگی به مسائل و مشکلات تحصیلی و تربیتی دانشآموزان باشد و موجبات ارتقای آنان را فراهم آورد، «مشاوره»است؟ 3-آیا انتخاب دانش مشاوره برای رسیدگی به مسائل دانشآموزان در وزارت آموزش و پرورش،اصولا به معنای برتری آن نسبت به مددکاری اجتماعی است؟ 4-آیا اساسا اگر مسئولین پیشین وزارت آموزش و پرورش(در سالهای حدود 1340)به جای انتخاب«راهنمایی و مشاوره»برای رسیدگی به مسائل دانشآموزان،دانش یا حرفهء«مددکاری اجتماعی را برمیگزیدند و نسبت به تربیت مددکاران و توسعهء حرفهء آنان اقدام میکردند،بهتر نبود؟و اثرات بهتری حاصل نمیشد و آیا اصولا این حرفه دارای ظرفیت، اثرگذاری و قدرت عمل بیشتری نیست؟ 5-هماکنون زمینههای عملکرد مددکاری اجتماعی در آموزش و پرورش چیست و آیا میدان عمل برای توسعهء آن وجود دارد؟ *** بنابراین مشخص است که مقالهء حاضر بیشترین تأکید خود را بر روی لزوم توسعه و گسترش مددکاری اجتماعی مصروف میدارد و در این زمینه راهگشایی مینماید ولی قابل توجه است که: اولا-تلاش بر آن نیست تا مستقیما به سؤالات پنجگانهء مطرح شده پاسخ داده شود و نیازی هم بدان احساس نمیشود."