چکیده:
شریعت و فطرت دو پدیده الهیاند که همگرایی و توافق وجودی و ذاتی با هم داشته و به تعبیر آموزههای
اسلامی فطرت، شریعت متصل و شریعت، فطرت منفصل است که در حقیقت «انسانیت» آدمی را تشکیل داده
است. دین برای هدایت و تأمین سعادت انسان و شریعت با هدف شکوفاسازی فطرت آدمی ظهور یافته است
و «صراط مستقیم» تکامل و تعالی وجودی انسان را تشکیل میدهند. به همین جهت، انسان باید فطرتشناسی
و شریعتشناسی نماید و از سوی دیگر فطرتش را جلا یافته و پر فروغ نگه دارد و از حجابهای ظلمانی، نجاتش
دهد تا قابلیت تامه هدایتهای شریعت را یافته و به رستگاری و فلاح نایل گردد.
انسان شریعتگرا و فطرت محور؛ انسان خداگرا، خداپرست و کمالطلبی است که در جهت فردسازی و
جامعهسازی دینی تلاش مینماید و به سوی فتح قلههای کمال و سعادت به پیش میرود؛ چه اینکهفطرت پایه
و اساس همه حقایق، معارف و کمالاتوجودی انساناست و شریعت نیز در خدمت فطرتاست.پسهمهانسانها
باید روزگار وصل به فطرت خویش را جستجو نمایند و از فصل و فراق با جوهره و انسانیت خویش رهایی یابند
که هدف همه بعثتها و امامتها بازگشتدادن انسان به فطرت خویش و تکمیل ارزشهای ذاتی و فطری اوست.
خلاصه ماشینی:
"پایان سخن چون شریعت تکلیف بر انسان و تحمیل بر آن نیست، بلکه تشریف و تربیت آدمی است، انسان در طول حیات خویش محتاج به دین میباشد اگر چه به اوج بلوغ عقلی و پویایی علمی و بالندگی عرفانی هم رسیده باشد؛ زیرا همان خدایی که عقل و حس را آفرید و آنها را قابل تکامل و رشد قرار داد، عامل تکامل و فعلیت سرمایههای فکری و روحی را نیز نازل نمود (که دین باشد) تا فطرت عقلی و فطرت قلبی (2) در پرتو شریعت به شکوفایی برسد و نیاز و گرایش به دین و ایمان دینی را نیز فطری هر بشری قرار داد (که دینپذیری و گرایش مذهبی «فطری» باشد) و «وجه دل» به سوی «وجه دین» متوجه باشد که «فأقم وجهک للدین حنیفا» (3) و به همین دلیل، خداوند در قرآن کریم در کمال صراحت، هم ایمان مذهبی را نوعی هماهنگی با دستگاه خلقت و کتاب آفرینش دانسته است: «أ فغیر دین الله یبغون و له أسلم من فی السماوات و الأرض» (4) و هم ایمان مذهبی را جزء سرشت و فطرت آدمی معرفی نموده: «فأقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها» (5) ."