چکیده:
بحث خودی و غیرخودی، از نظر مفهوم و محتوا، دارای سابقه طولانی است؛ در تاریخ اسلام، از بعثت
نبیگرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله شروع میشود و در عصر امامان علیهمالسلام به اوج خود میرسد.
خودی بودن، یک فرهنگ است؛ در این فرهنگ، به کسی خودی گفته میشود که لااقل التزام عملی به
مبانی خودی بودن داشته باشد. بر اساس جامعه ما، خودی کسی است که عملا به قوانین اسلام اصیل، ولایت
رهبری، مبارزه با دشمنان پایبند بوده و در راستای اهداف کشور و مردم گام بردارد. در آیات و روایات
فراوانی چنین مرزبندی میان یاران راستین انبیا و اولیای الهی و آنان که به کتمان حقیقت اصرار میورزیدند،
صورت گرفته است. آنان که پیمانها را زیرپا میگذارند و در راستای اهداف خویش از تعالی و رشد مبانی دینی
ـ چه در میان جامعه اسلامی و چه در خارج از آن ـ جلوگیری میکنند، غیرخودی به شمار میروند.
خودی بودن تنها در سایه پیروی عملی از ولایت معنا پیدا میکند تا آنجا که دوستی و دشمنی قلبی هم،
رنگ خدایی میگیرد و ریشه خودی شدن به شمار میرود.
پیروی از اسلام ناب، تسلیم بودن در برابر حق و حقیقت، صبر و استقامت از عمده صفات خودیهاست؛ و
نفاق، مخالفت با اصل نظام اسلامی و دنیاپرستی از ویژگیهای بارز غیرخودیها میباشد.
براساس روایات و آیات الهی، عوامل پایداری و استواری خودیها، وحدت، تداوم فرایند نظارت، مهربانی
با یکدیگر و شناخت دوست و دشمن میباشد که با رعایت آنها از نفوذ دشمنان و سوء استفاده آنان جلوگیری
میشود.
خلاصه ماشینی:
"به علت بروز اختلافات در جامعه اسلامی بعد از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و آغاز فتنههای نهفته در سینه منافقین، سخنان علی علیهالسلام را در نهج البلاغه و غیر آن، حاوی چنین مرزبندی و ارائه راه شناخت خودی از غیرخودی مییابیم؛ افرادی که اسلام را دستاویز اهداف پلید خویش گردانیدند، اما خلق و خوی جاهلیت و تعصبهای فرقهای را از منظر خود دور نمیساختند و در برابر هتک حرمتهای الهی و از بین رفتن ارزشهای الهی خشمناک نمیشدند و سکوت اختیار میکردند ـ در حالی که در برابر کوچکترین تهدید و ضربه به منافع حزبی و گروهی خود، فریاد میزدند ـ مورد خطاب حضرت علی علیهالسلام قرار میگیرند: شما پیمانهای الهی را شکسته میبینید، ولی خشمناک نمیگردید، در حالی که در مقابل پیمانشکنی نسبت به پدران خود سکوت نمیکنید، احکام خدا بر شما وارد میشد (از شما ______________________________ 1ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 ق.
(1) آنان که با دوستان عصمت دوستند و با دشمنان این خاندان دشمن و در جنگند، خودی هستند؛ (2) با ایشان بودن در همه مراحل زندگی و دوری کردن از غیر ایشان (غیرخودیها) ارزش به حساب آمده است (3) و مرزبندی کامل میان دوستان حقیقی و دشمنان واقعی صورت پذیرفته است؛ بلکه کمی فراتر از این، در سخن عصمت یافتهگان از سوی خدا، اسلام حقیقی نزد کسانی است که با ایشان حرکت نمایند و ولایت آنان را پذیرفته باشند."