چکیده:
اندیشه صهیونیسم به فوریت و سرعت زاده نشد؛ بلکه همانند هر پدیده اجتماعی دیگر، در بستر
زمان و بر اثر شکلگیری حوادث گوناگون تولد یافت. زمینههایی که به زایش صهیونیسم انجامید، در
گوشه و کنار جهان روی داد، و پیش از آنکه به شکل اسرائیل غاصب( رژیم اشغالگر قدس) ظهور کند،
در خارج از فلسطین اشغالی قوام یافت. از این رو، جای تعجب نیست که کنفرانس بال(The Basle
Conference) در 1177 / 1898 در سوئیس از سوی صهیونیستها به رهبری تئودر
هرتصل(Thedar Herzel)تشکیل گردد و در آن،صهیونیسم رسما زاده شود و اندیشه تشکیل یک
دولت یهودی شکل گیرد. تلاشهای این جنبش که خواهان مهاجرت و بازگشت یهودیان به سرزمین
موعود و تشکیل دولت یهودی بود، اسرائیل را در فلسطین به سال 1327 / 1948 پدید آورد. اما به
راستی، آنچه به زادن صهیونیسم انجامید، چیست؟ و چه حوادثی را در برمیگیرد؟ و نیز، ارتباط
متقابل این حوادث چگونه بوده است؟ مقاله حاضر میکوشد به سوالات فوق پاسخ دهد.
خلاصه ماشینی:
"سپس، بیسمارک (صدر اعظم سابق آلمان) برای پاسداری از خط راهآهنی که قرار بود از برن (شهری در آلمان) به بغداد کشیده شود، به جذب و به کارگیری یهودیان پرداخت؛ (4) اما سرانجام، این انگلیس بود که به آرزوی دیرینهاش، یعنی خلق اندیشه صهیونیسم و ترغیب یهودیان اروپای شرقی، روسیه و غرب، برای مهاجرت به فلسطین و تشکیل یک دولت یهودی که حافظ منافع آن کشور باشد، دست یافت.
(5) نتیجه این که نیازهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی غرب، به ویژه انگلیس، موجب پدید آمدن جریان فکری صهیونیسم و اسکان یهودیان در فلسطین گردید؛ جریانی که با غیر دینی (سیاسی کردن) یهودیت، در پی تحقق و حفظ منافع استعماری در خاورمیانه برآمد؛ در حالی که یهودیت دیندار ممکن بود برای غرب خطرآفرین باشد.
هرتصل، این نظریه را در کتاب دولت یهود (چاپ 1275 / 1896)، که در اصل نامهای به خاندان روچیلدهاست، (2) مطرح ساخت و یک سال بعد، نخستین کنگره جهانی صهیونیسم را در شهر بال سوئیس تشکیل داد که هدف آن، ایجاد موطنی برای یهودیان در فلسطین بود؛ (3) در حالی که خود او به یهودیت ایمان نداشت؛ به شعایر مذهبی بیاعتنا بود؛ زبان عبری نمیدانست و به فرهنگ غربی خویش (4) مباهات میکرد.
پس از آن حرکتهای عملی و عینی قابل توجهی از سوی صهیونیستها برای تأسیس یک دولت یهودی آغاز و به انجام رسید که به برخی از مهمترین آنها در مقاله دیگر، میپردازیم: نتیجه از آنچه گذشت، میتوان به نتایجی دست یافت، از جمله: 1ـ صهیونیستها از ابزارها و روشهای غیرمشروع بسیاری برای دسترسی به تولید و ایجاد صهیونیسم سود بردهاند؛ در حالی که تنها راه رسیدن به هدف مشروع، کاربرد ابزارها و روشهای مشروع است و چون در تأسیس صهیونیسم از ابزارها و روشهای نامشروع استفاده شده است، خود به تنهایی نشان از نادرستی صهیونیسم دارد."