چکیده:
بیتردید، موضوع آزادی انتخاب دین، یکی از مباحث بسیار مهم و بحثانگیز در میان مباحث دینی به
شمار میآید. در این نوشتار سعی شده که این موضوع از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. نخست،
براهین قائلان به آزادی، از منظر عقل و متون دینی تبیین گردیده و آنگاه، ادله قائلان به اجبار در دین، به
همراه تحلیل و نقد آنها مطرح شده است. برآیند بحث فوق این است که بر اساس صحت براهین ادله گروه
نخست، نمیتوان انسانی را به پذیرفتن دین مجبور کرد و تحت پیگرد دنیوی قرار داد؛ بلکه در روز آخرت
است که انسان، نتیجه و حقیقت عمل خویش را خواهد دید.
توجه به این نکته ضروری است که مباحث مطرح شده در این مقاله، اگر چه با دیدگاه رایج مخالف است
اما مجله در راستای تحقق بخشیدن به جنبش نرمافزاری و تولید علم و نیز ترویج منطق مناظره، در صدد است
تا در مباحث مهم فکری، به طرح دیدگاههای گوناگون بپردازد. طبیعی است که از نقد چنین مطالبی نیز جهت
دستیابی به اهداف یاد شده، استقبال خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"دلایل نفی آزادی انتخاب دین 1ـ تفکیک بین آزادی عقیده و اندیشه در نظر برخی، انسان اگرچه از جهت اندیشه آزاد است، اما این مسأله لزوما به معنای پذیرش آزادی عقیده نیست؛ زیرا گاهی عقیده براساس برخی تقلیدها و تعصبهای ناروا صورت میگیرد که اینگونه باورها جز اینکه سد راه فکر و اندیشه انسانی باشند، چیز دیگری نیستند.
باز در اینجا گفته نشود که شاید همین عامل سوء استفاده بود که شارع، از خیر منافع آزادی عقیده گذشته و جلوی آن را گرفته است؛ زیرا در اینصورت، میبایستی دلیلی روشن و سخنی واضح در رابطه با حق اجبار در دین از سوی شارع بیان میشد و حال آنکه نه تنها قابل اثبات نیست، بلکه برای نفی آن، آیاتی مانند آیه لا اکراه فی الدین هم نازل شده است.
بنابراین، طبق این مبنا، ناسازگاری تصور نمیشود و طبق فطرت احساسی هم به نظر میرسد توهم اشکال نادرست باشد؛ زیرا همانگونه که در نقد توهم پنجم گذشت، اگر وضعیت انسان به هر دلیلی، حتی نوع خلقت وجودی وی، به گونهای باشد که دین را برای وی به حد وجوب برساند و نیاز انسان به آن تفکیکناپذیر باشد، نمیتوان گفت: مردم در انتخاب دین مجبورند، بلکه همین اندازه که به صورت مستقیم از ناحیه خدا این ضرورت به وقوع نپیوست، کفایت میکند که ما حکم کنیم به اینکه پس دین از نوع تکلیف نیست، بلکه از مصادیق حق میباشد؛ مانند حق حیات و حق آزادی و غیره."