خلاصه ماشینی:
"البته تغییر و تبدیل روایات سنتی به یکدیگر بدینگونه نیست که مثلا گروهی از قصههای عامیانه با تحمل برخی تغییرات به ترتیبی تعالی پذیرفته و تبدیل به اسطوره یا افسانهء حماسی گردند،بلکه گاه اتفاق میافتد که از موتیف و بن مایههای فولکلوریک برای پردازش و آرایش اساطیر و داستانهای پهلوانی استفاده میشود و در مواردی دیگر ملاحظه میشود که تعدادی از مضامین مختص به داستانهای عامیانه در حول و حوش داستان زندگی پهلوانی واحد گرد آمده،از این طریق باعث میشوند که شخصیتی معین با نامی مشخص در پهنهء حماسه به وجود آید.
هنگامی که به سنتهای حماسی غنی هند باستان یعنی رامایانا و مهابهارات از یک سو و متون مذهبی متأخر زردشتی و حماسهء ملی ایران از سوی دیگر مراجعه میکنیم،مواد و اطلاعات وسیع و پر ارزشی از منابع یاد شده در این باره به دست میآوریم.
،آگاهی آنهاست از راز احیای مردگان که در زبان سنسکریت با اصطلاح ẒSamji?vi?ni?mẒ بیان شده و داستان اعمال این قدرت،یعنی زنده کردن مردگان در حماسهء معروف مهابهارات آمده است و در کلیات معادل است با افسانهای مشابه آن در روایات ایرانی که تملک و تصاحب اکسیر بیمرگی یعنی«نوشدارو»را به کیکاوس نسبت میدهد.
مقایسهء شواهد مذکور در اساطیر و حماسهء ایرانی با مطالبی که از حماسهء مهابهارات نقل شد نشان میدهد که یکی از صفات مشخصهء شخصیت اساطیری هند و ایرانی،کیکاوس، برخورداری از قدرت احیای مردگان و یا در دست داشتن وسیلهای برای دفع مرگ و دور راندن پیری و فرتوتی بوده و استفاده از این قدرت جادویی بخشی از اسطورهء قدیمی او را تشکیل میداده است."