چکیده:
خداباوری نهالی است که در باغ دل هر بشری، کاشته شده است. اگر این نهال، بارور شود به درختی
تنومند تبدیل میگردد که تبر تیز دیو صفتان، در آن کارا نیست. اما بیشتر آدمیان، مقصد خود را ناکجا آباد
گمراهی قرار دادهاند.
ریشهیابی این مسأله، کاوشی ارزشمند را میطلبید که نویسنده این نوشتار به آن همت گمارد.
خلاصه ماشینی:
"از این رو، لازم است روشن شود چرا برخی انسانها از یک امر فطری، گریزانند؟ گرچه برای گریز از دین، عوامل متعددی وجود دارد (از جمله اعتقاد به دین موجب میشود تا انسان در یک چارچوب حرکت کند و یله و رها نباشد و همین امر برای برخی خوشایند نیست یا برخوردها و اعمال عدهای از متدینان که از حقایق دین آگاه نیستند اثر سوئی در افراد میگذارد و موجب بیزاری آنها از دین میشود) اما به نظر میرسد یکی از عوامل مهم دینگریزی انسان را باید در معاملهگری وی جستجو کرد و از آنجا که انسان عجول است و همیشه به دنبال نقد و محسوس میرود و دین چنین ویژگیای ندارد، از آن میگریزد.
نتیجه آن که از آنجا که انسان معاملهگر است، اگر به سراغ دنیا برود به امیال خویش میرسد و امور دنیوی، نقد و محسوس است و انسان برای رسیدن به مقصد عجله دارد، به امور مادی قانع شده و به آن عادت میکند و چون اهل خطر کردن نیست، میترسد در صورت اقبال به آخرت از دنیا بماند.
وقتی انسان این نعمتها را زینت خود محسوب میکند، به آن دل خوش کرده و به حیات دنیوی قانع میشود و برای حفظ آنچه دارد و به دست آوردن آنچه ندارد، سخت تلاش میکند تا با آن به تفاخر و تکاثر بپردازد؛ در حالی که زینت واقعی انسان تقواست که به وسیله همین امور مادی بدست میآید: «لکن الله حبب إلیکم الإیمان و زینه فی قلوبکم» (3) یعنی: ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و در دلهاتان زینت داده است."