چکیده:
امروزه در مباحث کلامی و دینشناسی، بحثهای زیادی در باب معرفت دینی مطرح میشود که دارای
اهمیت زیادی است. برخی از این مباحث عبارتاند از:
1ـ فرق میان دین و معرفت دینی؛
2ـ منابع معرفت دینی؛
3ـ معیار ارزشیابی معرفت دینی؛
4ـ جایگاه عقل در معرفت دینی؛
5ـ رابطه میان معرفت دینی و معارف غیر دینی؛
6ـ تقسیم معرفت دینی به ضروری و نظری؛
7ـ ثبات و تحول در معرفت دینی.
این نوشتار به بررسی چیستی معرفت دینی و تفاوت آن با معرفتشناسی دینی و نیز ثبات و تحول در
معرفت دینی میپردازد. ضمن این که در ابتدا به عنوان مقدمه، مطالبی به اختصار درباره خود دین، بیان
مینماید.
خلاصه ماشینی:
"البته اگر دلیل خاصی از جانب شارع بر اعتبار و حجیت یک راه ظنی (مانند خبر واحد و ظهور لفظی) دلالت کند، میتوان ار آن راه ظنی به پژوهش در دین و کشف دیدگاه دینی پرداخت، و بر دستاوردهای آن به ظاهر میتوان نام «معرفت دینی» نهاد، زیرا هرچند این دستاوردها خود ظنی است اما دارای پشتوانه علمی و یقینی است.
3ـ هرچند اطلاعات و معلومات کارشناس دینی در زمینههای دیگر به صورت فی الجمله و موجبه جزئیه در فهم و استنباط و معرفت او از دین مؤثر است، تا آنجا که میتوان گفتیکی از عوامل اختلاف نظر میان کارشناسان دینی و یا تجدید نظر یک کارشناس دینی در فهم دین، تفاوت اطلاعات و معلومات بیرونی است، اما به این نظریه که میگوید: هر معرفت بیرون دینی در هر زمینهای با معرفتهای دینی مرتبط و در آنها مؤثر است، نمیتوان روی خوش نشان داد.
سادسا: کسی که مدعی تأثیر هر معرفتی نو در همه معارف بشری و دینی است باید به طور مشخص نشان دهد که فلان معرفت جزئی (مانند هوا امروز بارانی است) چه تأثیری بر تک تک معرفتهای دینی و غیر دینی داشته است؛ چنین چیزی از نظر عملی و بلکه از نظر عقلی ناممکن است.
ثالثا: اینکه گفتهاند: «اندیشه دینی محاط و مسقف به اندیشههای غیر دینی است» و یا «علوم خریداری کاملا و مطلقا تابع علوم زایندهاند» و یا «هیچ علم خریداری نمیتواند از فروشندگان و زایندگان خود پیشی گیرد» سخنی نادرست است، زیرا فلسفه در عین اینکه خریدار علم منطق است، با به کارگیری فنون منطق به آگاهیهایی دسترسی پیدا میکند که در ریاضی در مورد آنها هیچ بحثی مطرح نمیشود."