چکیده:
بحث از ثبات و تحول آموزههای دینی از مباحث مهم کلامی جدید است. این بحث در سه بخش اصلی
دین، یعنی عقاید، اخلاق و احکام مطرح میگردد. در بخش عقاید، به طور قطع تغییر و تحول راه ندارد. اما در
بخش اخلاق و احکام دینی، هر چند در اصول کلی تغییر و تحول راه ندارد اما در مصادیق و جزئیات به نوعی
میتوان به تغییر و تحول تن داد.
خلاصه ماشینی:
"توضیح این که: در بخش اخلاق هر چند اصول کلی و ثابتی مانند حسن عدالت، عفت، حقشناسی، شکر منعم، تقوا و قبح ظلم و حق ناشناسی و تجاوزگری وجود دارد اما آن چنان که از روایات استفاده میشود، در بسیاری از موارد نمیتوان به صورت مطلق حکم به حسن و یا قبح نمود و چیزی که در شرایطی نیکو است ممکن است در شرایط دیگر قبیح باشد و یا چیزی که در شرایطی زشت است در شرایط دیگر نیکو به حساب آید.
نقد یک دیدگاه برخی ادعا کردهاند که تمام آموزهها و احکام دین اسلام موقتی و عصری و محدود به زمانپیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است؛ زیرا دین و وحی تابع محیط و زمان و مکان نزول و تابع شخصیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله بوده است و شخصیت پیامبر نیز مانند شخصیت همه افراد متناسب با محیط و زمانه خود بوده است.
(5) و عجیبتر از همه این که نویسنده مدعی میشود که ممکن است برخی افراد به مقام نبوت و رسالت برسند و دیگر نیازی به دین اسلام و پیامبر اسلام نداشته باشند و خود وظایف و تکالیف خود را تشخیص دهند: «تجربه نبوی کاملا قطع نمیشود و همیشه وجود دارد...
(2) 2ـ در مورد همرنگی آموزههای دین اسلام با زمانه و محیط، که وی در سراسر مقاله خود بر آن تأکید دارد، باید گفت: معارف فراوانی که در قرآن کریم و سنت در مسایل اعتقادی، مانند خداشناسی، معادشناسی، عوالم غیب و رابطه خدا با جهان و انسان، و نیز مسایل اخلاقی و آداب و سنتهای زندگی فردی و اجتماعی و همچنین مسایل کیهانشناسی، انسانشناسی و طبیعتشناسی و مسایل سیاسی، اجتماعی، حقوقی و قضایی و..."