چکیده:
تراژدی و تعزیه دو هنر نمایشی کلاسیک محسوب میشوند که به علت تجانس و وابستگی به مذهب،اسطوره و رفتارهای آیینی قابل بررسی تطبیقی میباشند.به عبارت دیگر این دو هنر نمایشی نه تنها بلحاظ تکوین و پایگاه نمایشی که در ساختار و برخی عناصر نمایشی نیز نقاط مشترک بسیاری دارند.اما در بررسی تطبیقی به نقاط اختلاف نیز برمیخوریم.در مطالعه هنر نمایش کلاسیک دو تمدن ایران و یونان با دو بینش فلسفی و اجتماعی متفاوت روبهرو هستیم.نمایشهای تراژیک ایران از یک نوع تعارض برونی برخوردارند که دو قطب ایزدی و اهریمنی یا اولیاء و اشقیاء را در نمایش بهوجود میآورند.کشمکش میان دو نیروی خیر و شر به نوبه خود بعدی اجتماعی-سیاسی به این نمایشها میدهد درحالیکه در تراژدیهای یونان تعارض میان انسان و خدایان میباشد و مضمون اصلی قانون خدایان است.در تحلیل خصوصیات قهرمانان نیز عناصری مانند مظلومیت،معصومیت و پاکنژادی نیز در دو بافت فرهنگی متفاوت تعبیر میشوند چرا که جبر و سرنوشت به دو شیوه متفاوت در این دو نوع نمایش نشان داده میشود.
خلاصه ماشینی:
"به نظر صادق همایونی از لحاظ بافت شعری و تشبیهات،استعارات،کنایات و ترکیب مضامین نیز پیوند عمیقی میان تعزیه و اسطورههای تاریخی و فرهنگی ایران وجود دارد و این مسئله خود را در برخی سنتها،نامها و القاب نیز نشان میدهد: گزینش نام عقاب برای اسب علی اکبر،حنا بستن دست و سر و پای عروس و داماد،برپا کردن و آراستن حجله...
معادل این طرز فکر در تراژدیهای یونان نیز دیده میشود که انسانها هیچگونه ارادهای در زندگی خود ندارند اما در نمایشهای ایرانی نوعی بدبینی نیست به افلاک وجود دارد که کاملا برخاسته از بافت فلسفی و نگاه شرقی به زندگی گرفته شده است.
در تعزیه امام حسین(ع)گروه همسرایان چنین میخوانند: نه فلک در خون اگر غلطد رواست در عزای شاه دین زین مصیبت را خدا صاحب عزاست در عزای شاه دین حتی امام حسن(ع)که قهرمان این تراژدی محسوب میشود از دست همسر خود ناله کرده و شکایت از زمانه میکند.
بزرگوار خدایا به سید ابرار به قرب و جاه علی و به حرمت اطهار ببخش بانی و هم ذاکر عزای حسین ز لطف و مرحمت خود کنون تو در دارین (همایونی 8631:7-395) اما آنچه مضمون این نمایشها را از تراژدی غرب جدا میکند نوع نگاه به تقدیر است که نمونهای از آن را در گفته امام حسن(ع)به محمد حنیفه میشنویم.
این واژه البته در بوطیقا به دو مفهوم به کار رفته است:یکی طبقه اجتماعی قهرمان است که معمولا در تراژدیهای یونان باستان از طبقه حاکم جامعه انتخاب شده و بهطور کلی همان طور که ارسطو بررسی میکند تراژدی داستان زندگی شاهان و قهرمانان اسطوره است."