چکیده:
نوشتار زیر متن سخنرانی پروفسور ولفگانگ اسمیت است که در مراسم سومین یادبود آناندا کوماراسوامی در ژوئن 2001 و در مؤسسهء مطالعات سنتی سریلانکا ایراد شده و سپس در نشریه«دانشنامه»(جلد سوم،شمارهء پنجم)به چاپ رسیده است. ولفگانگ اسمیت(متولد 1930)،دانشآموختهء فیزیک، ریاضی و فلسفهء علم از دانشگاههای کورنل،پوردو و کلمبیاست که در ام.آی.تی،یو.سی.ال.ای و دانشگاه اورگان به تدریس مشغول است. وی پس از سفر به هند و تحقیق در خصوص سنت ودایی،خویشتن را وقف مطالعهء الهیات کرد.کیهان و استعلا(1984)و معمای کوانتوم:پیدا کردن کلید پنهان (1995)از جمله آثار او هستند. مترجم
خلاصه ماشینی:
"در پس هر علمی یک پارادایم وجود دارد،یک«اسطوره»که راهبر پرسشهای علمی بوده و تعیینکنندهء این است که این علم به عنوان یک واقعیت، چه چیز هست و چه چیز نیست نخستین مدلواره از سه«پارادایم برتر»که من برای بررسی برگزیدهام،پارادایم نیوتنی است که مفهوم یک دنیای مکانیکی یا جهان خودکار و دارای مکانیسم چرخ و دندهای را تبیین میکند.
اما طولی نکشید که یک ریاضیدان روس به نام الکساندر فریدمن نشان داد که پاسخهای ارائهشده برای معادلات میدانی اینشتین میتواند بدون این مقدار ثابت خلق الساعه هم بدست آید:صرفا باید اجازه دهیم که این چگالی مسلم ماده،با زمان تغییر کند.
مثلا اگر مادهء کافی برای توجیه کهکشانها وجود نداشته باشد، شخص باید چه کند؟یک استراتژی این است که چیزی به نام مادهء تاریک را معرفی کند که ظاهرا با میدانهای الکترو مغناطیسی روابط متقابل ندارد و لذا غیر قابل رؤیت است.
به نظر میرسد که این مقدار ثابت،ابتدا برای توضیح و تبیین این موضوع به کار رفت که چرا جهان اینشتین اکنون برای تفسیر علت از هم جدان شدن کهکشانها به خدمت گرفته نشده است؟ اما علیرغم وفور امکان گزینشهای تئوریک برای حفظ و نگهداری این دادههای مشکلآفرین، روشن شده که کیهانشناسی انفجار بزرگ به وضعیت بحرانی نزدیک میشود.
به بیان سنتی،اسطورهء روشنگر و آگاهیبخش باید تحت توجهات خاصی دریافت شود که شامل شرایط گیرندهء اسطوره یا شاگرد،استاد یا سرادها،و ایمان است:بدون ایمان، ممکن است هیچ معنویت و هیچ اشراق حقیقی وجود نداشته باشد) سرسختی و اشتیاقی که این مدلوارههای برتر علمی-حتی در رویارویی با دادههای آشکارا ناهمگون-بدان وسیله مورد دفاع قرار میگیرند، حکایت از آن دارد که احتمالا اینجا هم عنصری از ایدئولوژی در حال ایفای نقش است."