چکیده:
تغییر ساختاری مفهومی است که در موضوعات متعدد و از جمله تقاضای نیروی کار
متخصص استفاده میشود. برای روشن شدن این مفهوم باید نظریة تغییر ساختاری توسعه
یابد. تغییر ساختاری وقتی وجود دارد که بعضی اجزاء یا ویژگیهای آنها از بین بروند
یا اضافه شوند، بعضی از روابط پدید آیند یا ناپدید شود یا حالتشان تغییر کند. اما
چگونه میتوان تغییرات ساختاری را آزمون کرد؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت: دانش
اقتصادسنجی میکوشد انواع تحولات ساختاری را در قالب الگو (مدل)های مختلف بررسی کند.
دو نوع تغییر ساختاری در رابطه با نظام تقاضای نیروی کار متخصص مطالعه شده است: نوع
اول، تغییر ساختاری تصادفی (stochastic) با فرآیند غیرمانا و نوع دوم، تغییر
ساختاری غیرتصادفی
(non-stochastic) است. پس از بررسی تغییرات ساختاری در تقاضای نیروی کار متخصص در
هر یک از زیربخشهای اقتصادی به الگوسازی تقاضای نیروی کار متخصص و پیشبینی
پرداختهایم. در این رابطه از الگوسازی همگرایی متقابل استفاده کردهایم. پس
از آزمون مانایی هر یک از سریهای زمانی، آزمونهای همگرایی را انجام داده و سپس
الگوهای تصحیح خطای برداری را بر آورد کردهایم. پس از آن و بر اساس سه سناریو در
رابطه با تحولات متغیرهای برونزا مقادیر تقاضای نیروی کار متخصص برای دوره
1383-1388 پیشبینی شده است.
خلاصه ماشینی:
"در هنگامی که میخواهیم قانونمندی حاکم بر رفتار تقاضاکنندگان نیروی کار متخصص را الگوسازی کنیم، فرض میکنیم که رابطة بین تقاضا و عوامل تعیینکنندة آن، یک رابطة پایدار است؛ به عبارت دیگر، تغییر ساختاری در تقاضا وجود ندارد، اما واقعیتهای عینی ممکن است خلاف آن باشد.
در الگوسازی تقاضای نیروی کار متخصص از الگوهای همگرایی متقابل بهره جستهایم؛ در این رابطه، ضروری است اطلاعاتی در خصوص فرآیند تولید دادههای مورد استفاده به دست آوریم؛ بنابراین، باید وضعیت مانایی (stationarity) دادهها و همچنین همگرایی متقابل آنها بررسی شود.
عدم تأیید تغییر ساختاری تصادفی حکایت از آن دارد که به دلیل عدم وجود چنین ویژگی در روابط حاکم بر فضای تقاضای نیروی کار متخصص در یک دورة بلندمدت میتوان چنین نتیجه گرفت که ساختار نظام تقاضای نیروی کار متخصص، یک ساختار پایدار است و در قالب این ساختار پایدار میتوان به پیشبینیهای قابل اعتماد و ارزیابیهای سیاستی مطمئن دست یافت.
این نوع معادلات به شکل زیر خواهند بود: اما معادلات بالا تنها هنگامی میتواند مورد توجه قرار گیرد که جزء اخلال آنها خودهمبستگی نداشته باشندبنابراین، اگر جزء اخلال خودهمبستگی داشته باشد،؛ آزمون دیکی- فولر معتبر نخواهد بود؛ به همین جهت، آزمون دیکی- فولر تعمیمیافته (Augmented Dicky- Fuller) پیشنهاد شده است که مبتنی بر توابع ذیل است: البته آزمون ریشة واحد در سریهای زمانی بستگی به وجود جزء ثابت و روند دارد.
اگر رتبة ماتریس B معادل m باشد، یعنی ردیفهایش مستقل خطی باشند، فرآیند بردار y ماناست و این بدان معناست که تمام متغیرها همگرای مرتبة صفر هستند و مسئلة همگرایی متقابل وجود ندارد؛ بنابراین، الگوی خودرگرسیونی برداری بر اساس سطح متغیر قابل استفاده است."