خلاصه ماشینی:
"مبادا که ناموس چندین ساله با درود و هرچند فریاد و استغاثه نوشته آن خداوند اصلا به هیچوجه باز حال نفرمودید و شیرینتر از همه اینکه امسال انواع اعتراض در مکاتیب[-]قلمی فرموده بودند که رعایت برادران به تمامی از حال محصول و ارسال حوالات[-] به عهده بنده غیر زحمت و پریشانی و غصه[-]نصیب و شریک بنده نمیشود[-]» و اینک مطالب مندرج در پشت سند: «[-]3رجوع به خضر سلطان شده و امروز که تاریخ کتابت خبر رسید که طارم مسخر کرده و ملک الجمال که حاکم طارم منهزم شده و به قلعه کوهی رفته و خضر سلطان اینک به توابع جرون میآید جهت تصرف[-]4و توابع و از سر حد شمیل تا نخیلات و منوجان و جاشک تا مکران رجوع به عمل سلطان خلیفه شده و او با لشکری عظیم به تبریز رسیده و درین چند یوم میگویند به بیرونات5خوواهد رسید.
پنداشت ستمگر که ستم[خواهد]کرد در گردون او بماند و بر ما بگذشت از آن جمله چون خبرآمدن کپتنمر6رسید و دانستند آن خداوند همراه کپتنمر توجه نفرموده حضرت شریعت پناهی سعدا[-] را در خفیه طلب نمودند و سندی[-]به مدعای خاطر از او گرفتند به گواهی حضرت[-]فریدونا[-]و رئیس[-] و حسین محمد با یزید و اسمعیل محمد با یزید که حضرت فردوس مکانی چنین وصیت فرموده که اموال من از نخیلات بحرین و غیره و ترکه و اسباب و آنچه باشد میان پسران و فرزندان رئیس رکن، علی السویه قسمنت باشد و حصه هرکس جدا کردند و تفصیل قسمت به خط حضرت شریعت پناهی نوشتند که به بحرین نزد حضرت صاحببی نجما محمودا فرستند تا به دستور قسمت هرکس برساند و مقصود وزیر نور الدین از این آن است که حصه رئیس رکن الدین که به پسران الحق شده و بعد از پسران به خواهری که عورت اوست زسیده و حصه والدهاش نیز که تتمه[-]از اموال باشد به دست خود آورد."