چکیده:
ملی،جانداران،مفاهیم انتزاعی بیشترین سهم را دارا هستند.اینها نکاتی هستند که در این مقاله بررسی میشوند.در این مقاله به مقولهء«تشبیه»و نقش آن در تصویر آفرینی شعر شهریار پرداخته میشود.اگر چه استاد شهریار در قالبهای سنتی شعر خویش،با دیدی سنتی به تصویرگری میپردازد،اما مشخصهء اصلی تصاویر او،خاصه عنصر تشبیه،تازگی و ابتکاری بودن آنهاست.تشبیهات شهریار در دو حوزهء«عقلی به حسی»و«حسی به حسی»قرار میگیرند.در شعر شهریار،با اینکه مفاهیم انتزاعی و امور مجرIد انعکاس وسیعی یافتهاند،ولی به ندرت تشبیهات او را در حوزهء معقولات قرار میدهند.تشبیه فشرده به عنوان پر کاربردترین نوع تشبیه در آیینهء کلام وی،با ساختار فشرده و موجز خود،عنصر تشبیه را متمایل به قطب استعاری کرده است.بعد از آن،تشبیه گسترده با کاربرد وسیع خود در گسترهء شعر شهریار به همراه افعالی میآید،که نمودار تحرک و پویایی تصاویر خیالی اوست.این نوع تشبیه،در عین سادگی نشان از گرایش خاص شاعر به ارائهء مستقیم و ملموس تجربیات و تأملات ذهنی خویش دارد.از حیث کاربرد،بعد از تشبیه فشرده و گسترده،تشبیه جمع،مرکب،مؤکد،تسویه،مجمل،تفضیل،ملفوف، معکوس،مفروق،مضمر به ترتیب بیشترین سهم را در مخیل کردن کلام شهریار بر عهده دارند.درونمایهء اصلی تشبیه در شعر شهریار،مضامین دینی و مذهبی،قصص آیات، مسایل اجتماعی،وطن،اوصاف طبیعت،معشوق و ممدوحان هستند. از حیث عناصر سازندهء«مشبه»،عناصر طبیعت،مفاهیم انتزاعی،شمایل معشوق، عناصر دینی و ملی و از حیث عناصر سازندهء«مشبه به»،عناصر طبیعی،عناصر دینی و
خلاصه ماشینی:
"متناسب با قالبهای شعری و موضوعات آنها طرفین تشبیه در شعر او،در زمینه های متنوعی مطرح میشوند: الف)تشبیه به اعتبار موضوع مشبه مشبه،به عنوان رکن اساسی در تشبیه،با توجه به دید و تجربیات و ادراکات شهریار، حوزهء وسیعی از پدیدههای مادی و مفاهیم مجرد را در بر میگیرد: 1-ممدوح یا معشوق شاعر مشبه در غزلیات شهریار،که بیشتر بر«من»شاعر و تجربیات عاطفی او استوار است، اغلب معشوق و حالات و شمایل او را شامل میشود.
غیر از معانی نمادین،این گونه جانوران در جایگاه مشبه به،بر حرکت و پویایی تصاویر خیالی شهریار نیز دلالت میکنند و در توصیفات او به کار میروند: -به شوقش سر زدم چندان به بام و در چو پروانه که از باغ نگارینش برون آمد گل اندامی (مک:1/805) -دودها افعی پیچان از خشم شعله برقی که بودشان در چشم (مک:1/726) -من مرغ خوش آواز و همه عمر به پرواز چون شد که شکستند چنین بال و پرم را (قط:1/063) -بیشهها چون گلههای شیر نر در هم افتاده به شاخ چنگلی (قص:2/899) -طبعم عقاب کوه نشین است و خود مرا چون جوجه مرغ،رحمت یک پشت بام نیست (قص:2/499) -به هم زنیم کهن دام گرگ این فلک پیر غریو شیر زنیم از فراز عالم بالا چون پیل مست بپاشیم طاق طارم نیلی چو شیر نر بشکافیم سقف گنبد مینا (قص:1/333) گاهی ملازمات پرندگان جای مشبه به در کلام را می گیرند: -مژه بر عارض گل برگ نمای سایه انداخته چون پر همای طره را جلوهء پر طاوس لعل لب سرختر از تاج خروس (مک:1/126) ..."