چکیده:
هنجارگریزی و آشناییزدایی از شگردهایی است که نیما به عنوان پایهگذار شعر نو در موارد فراوانی از آن بهره بر گرفته است.اخوان نیز در اشعار نیمایی خود در پارهای از موارد،به غنا و توسعهء زبان شعری خود پرداخته است.هنجارگریزی در اشعار نیمایی اخوان،هیچ گاه باعث نارسایی زبان شعرش نشده،بلکه این هنجارگریزیها همواره باعث تقویت زبان شعر او و برانگیختن تأمل مخاطب در شعر وی و در ک لذت بیشتر از شعرش شده است.مهمترین جلوههای هنجارگریزی در اشعار نیمایی اخوان ثالث را در کاربرد باستانگرایی و بهرهگیری از ساختارهای شعر کهن و هنجارگریزی در زمینهء آرایههای معنوی و هنجارگریزی نحوی میتوان دید.در این جستار بر آنیم تا به بررسی جلوههای مختلف هنجارگریزی و آشناییزدایی در اشعار نیمایی اخوان ثالث بپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"به واژهء«پریشادخت» در بند زیر که در رثای فروغ فرخزاد سروده شده است،بنگرید: نهان شد جاودان در ژرفنای خاک پریشادخت شعر آدمیزادان (در حیاط کوچک پاییز ص 86) 2-واژگان مشتق از دیگر موارد هنجارگریزی در اشعار نیمایی اخوان ثالث که باعث برجستهسازی در کلام او شده است و به نوعی در شعرش ایجاد آشناییزدایی مینماید،استفاده از پسوندهایی است که اخوان با آنها کلمات مشتق در خور تأمل ساخته است؛به عنوان مثال،شاعر از پسوند«زار»که در زبان فارسی معمولا پسوند مکانی است و با اسم ذات به کار گرفته میشود،در ساخت واژگان مشتق با اسم معنی بهره گرفته و واژگان زیبایی چون«اندوهزار،ثقبهزار،فرامشزار،لعنزار»را ساخته است،که با وجود انحراف از زبان معیار در ساخت آنها،در کلام او باعث ایجاد آشناییزدایی شدهاند و به افزایش درک لذت از شعر او کمک نمودهاند،«اندوهزار»در بند زیر چنین کاربردی دارد: آبیاری میکنم اندوهزار خاطر خود را زان زلال تلخ شورانگیز تاکزاد پاک آتشناک (آخر شاهنامه ص 04 و 14) همان گونه که دیده میشود واژهء زیبای«اندوهزار»،علاوه بر تناسبهای زیبایی که با کلمات دیگر بیت دارد و با وجود واج آرایی در آن،ساختمان خود کلمه نیز در جمله از نوعی آشناییزدایی برخوردار است.
چنان که در بند زیر فعل پیشوندی«برخاستم»را بدون پیشوند به کار میبرد: خاستم از جا سوی جو رفتم چه میآمد آب (از این اوستا 77) نشان آنکه دیگر خاستش بخت جوان از خواب (از این اوستا 32) اخوان گاهی در اشعار نیمایی خود از افعال نیشابوری نیز برای آرکائیک نمودن زبان شعر خود بهره گرفته است که کاربرد آن در زبان امروز ایجاد نوعی هنجار گریزی و آشناییزدایی میکند،برای نمونه: من امشب آمدستم وام بگذارم حسابت را کنار جام بگذارم (زمستان 89) گاهی نیز برای هرچه بیشتر آرکائیک نمودن زبان خود به جابهجایی اجزای فعل پرداخته و از این رهگذر کلام خود را برجسته نموده است."