چکیده:
از اواخر قرن نوزدهم،مذهب تحصلی در علوم دچار سستی و تزلزل شد و بحثهای گوناگون در باب عینیت یا عدم عینیت علم سبب شد تا مبانی نظری علوم جدید گرفتار بحران شود. ادموند هوسرل در آخرین اثر خود،بحران علوم اروپایی و پدیدارشناسی استعلایی،این بحران را تشریح میکند و آن را به فرهنگ اروپایی و یا به صورت عامتر به تفکر غربی مربوط میداند.او برای غرب،یک صورت نفسانی واحد قائل است که در تاریخ اروپا تقرر یافته است. اما هیدگر مسئله علم را با توجه به فلسفه جدید و غلبه سوبژکتیویته در آن مطرح میکند.البته به نظر برخی شارحان هیدگر،نمیتوان او را در ردیف فیلسوفان علم قلمداد کرد؛ بلکه هیدگر در مقام یک فیلسوف،نظری وجودشناسانه به علوم جدید کرده است.هیدگر فارغ از رد و اثبات و از موضع پدیدارشناسانه به شیوه خود میخواهد نحوهء تفکری را که علوم جدید در بستر آن نشو و نما کردهاند،شرح دهد و از خلال آن نحوهء دیگری از تفکر را نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
اما با اين غفلت و انكار،مسئلۀ تازهاى پيش آمد بدين صورت كه اگر اشيا فاقد وجه معقول و مدبر باشند، نظم و سامانمندى آنها را چگونه بايد توجيه كرد؟اگر از طبايع اشيا صرف نظر شود و موجود به مرتبۀ صرفا محسوس تحيول شود، چه چيزى ضامن قوام و دوام موجود و آثار آن خواهد بود؟عقلى مذهبان در مواجهه با اين پرسش،به صور معقول فطرى كه از اشيا به دست نيامده بلكه در حاق نفس تعبيه شده بود و اشيا در آينۀ آن صور فطرى ادراك مىشدند،قايل شدند.
اين طرح در عين حال كه از اشياى خارجى اخذ نشده است-چرا كه اشيا صرفا در مرحلۀ محسوس بر بشر پديدار مىشوند-چترى پوششى بر همۀ موجودات مىافكند و نشان مىدهند كه همۀ اشيا بايد بر وفق آن عمل كنند؛يعنى طرحى اعتبارى كه در فقدان طبايع معقول اشيا جانشين آنها مىشود و علاوه بر اينكه از گسستگى و هرجومرج عالم محسوس جلوگيرى مىكند،زمام اختيار و تدبير آنها را به فاهمۀ بشرى مىسپارد و اشيا را وامىدارد كه در حدود همين طرح پيشينى فاهمه فهميده شوند تا امكان تصرف در آنها براى بشر فراهم شود.
اما اين پرسش را هم مىتوان طرح كرد كه محاسبه و اندازهگيرى در علوم جديد چگونه و به چه معنا به كار مىرود و چه اهميت براى تعيين خود اشيا دارد.
ماهيت طرح ماته ماتيكال (آزمايش گاليله دربارۀ سقوط آزاد) هيدگر بار ديگر قانون اول حركت را مطرح مىكند و درصدد است تا به نحو دقيقترى معناى ماته ماتيكال را در اين قانون استخراج و استنباط كند.