چکیده:
در این مقاله به یکی از بنیانهای اصلی منطق جدید یعنی نگرش تابع ارزشی پرداخته شده است و با بحث از استلزام مادی،که شرایط صدق گزارههای شرطی را معرفی کند و معرفی پارادوکسهای استلزام مادی،که تنافر این شرایط را با شهود طبیعی و عرفی اهل زبان نشان میدهند،اعتبار و اتقان این نگرش مردود شمرده شده است.
خلاصه ماشینی:
رايجترين تعريف استدلال معتبر اين است كه از مقدمات صادق به نتيجه كاذب نمىانجامد [29] دو نكته مهم در تعريف اعتبار وجود دارد: نخست اينكه صدق و كذب در تعريف اعتبار اخذ شده و از همين جاست كه تابع ارزش بودن از دلالتشناسى به قواعد استنتاج سرايت مىكند.
4. استلزام مادى و پارادوكسهاى آن در گزاره شرطى طبيعى استلزام برقرار است يعنى مقدم مستلزم تالى است و همچنانكه از نام«مقدم»و«تالى»برمىآيد، مقدم يك امر مفروض است كه تالى در پى آن مىآيد ولى در حساب گزارهها كه مبتنى بر نگرش تابع ارزشى است،نسبت بين مقدم و تالى لحاظ نمىشود بلكه صرفا از طريق صدف و كذب مؤلفهها،حكم به صدق و كذب شرطى مىشود.
[19]اهم اين پارادوكسها به شرح زير مىباشد: 4-1 پارادوكس منفى EFQ 4 مىدانيم گزاره«سقراط ايرانى است» يك گزاره كاذب است،حال با توجه به شرايط صدق گزاره شرطى،اگر اين گزاره به عنوان مقدم يك گزاره شرطى اخذ شود،آن گزاره شرطى صادق خواهد بود اعم از اينكه تالى آن گزاره صادق باشد يا كاذب،مانند: -اگر سقراط ايرانى است دكارت فرانسوى است(تالى صادق) -اگر سقراط ايرانى است دكارت آلمانى است(تالى كاذب) به بيان ديگر گزاره كاذب مستلزم (مادى)هر گزارهاى است: ( q ؟ p )؟ p ؟ و پيداست كه از نظر دلالتشناسى،هيچ تعبيرى يافت نمىشود كه مقدم آن را صادق و تاليش از كاذب گرداند و از نظر نحوى،تنها بوسيله قواعد استنتاج قابل اثبات است.