خلاصه ماشینی:
"البته چنین کاربردی در دیگر متون رایج نیست و حتی اطلاق عبارت رادیکالیسم بر جریان عقلگرای اسلامی که در برخورد با پدیدههای دنیای جدید بر اساس منطق و عقلانیت برخورد میکند، خود حاکی از سیطره نگرش غربی بر آن میباشد که در صدد دینزدایی از عرصهی سیاسی و اجتماعی است.
»29 در عباراتی دیگر بین بنیادگرایی صحیح اسلامی و آنچه غرب از آن قصد میکند، تمییز قایل میشوند: «ملت ایران به لحاظ پایبند بودن به اصول و مبانی دینی و شرافت اخلاقی، راستگویی، عدالت وعدم خیانت --- که هر یک از اینها یک اصل و بنیاد اخلاقی محسوب میشود --- بنیادگرا است و به آن افتخارمیکند؛ اما غربیها «بنیادگرایی» را با تحجر، نفهمیدن منطق و نادیده گرفتن پیشرفتهای دنیا، برابر دانستهاند وبر همین اساس این تهمت و دروغ را به ایران اسلامی نسبت دادهاند، تا اسلام را از چشم جوامع مسلمانبیندازند و مانع از گرایش تودههای غربی به سوی اسلام شوند.
مهمترین مزیت نسبی آن، امکان مشخص کردن برخی از جریانات اسلامی در جهان اسلام معاصر است که تحت تاثیر ذهنیت مدرن غربی معتقدند اسلام به عرصهی زندگی خصوصی و فردی تعلق دارد و از این حیث جریان سکولاریسم اسلامی یا آنچه را که اخیرا به پروتستانتیسم اسلامی مشهور شده است، تشکیل میدهند.
دنیای مدرن غرب نیز که تحمل جریانی برتر را در مقابل خود نداشت، از دو سده پیش با ذهنیتی مملو از غرور و تفاخر به دست آوردهای فنی خود به دیگر فرهنگها و تمدنها نگریسته است و بر این اساس با نگاه منفی و عقبمانده، جریان اسلام گرایی معاصر را ارزیابی نموده است."