چکیده:
مجموعه ای از مباحث کلی مرتبط با قرآن که وجهی از وجوه مطالعات قرآنی را تبیین می کند یا به پرسشی از پرسش ها درباره قرآن می پردازد، با عنوان کلی «علوم قرآن» نامیده می شوند. به دلیل نقش مهمی که مطالعات روشمند در علوم قرآن در توسعه و رشد این علوم دارد، باید روش شناسی این علوم ساماندهی شود، تا معلوم شود روش پژوهش در علوم قرآن از روش های درون دینی به دست می آید یا روش های برون دینی؟ یا اینکه از هر دو روش می توان استفاده کرد؟ همچنین، باید معلوم کرد که علوم قرآن همگی دارای روش واحدی هستند یا با توجه به نوع مساله روش های متعدد دارند؟
نویسنده در این مقاله در پی بیان آن است که علوم قرآن، دانشی تک روشی نیست و علوم مختلف قرآن بسته به ماهیتشان از روش های مختلف نقلی، عقلی و تحلیل زبانی پیروی می کنند؛ و روش های تحقیق ریاضیات، دانش های تجربی، علم تاریخ، علم کلام، علوم حدیثی، علوم ادبی، نقد ادبی، زیباشناسی، زبان شناسی و غیره در علوم قرآن کارآیی دارند. به عبارت دیگر، بهترین روش در مطالعات مربوط به علوم قرآن، روش پژوهش ترکیبی (یا تلفیقی) است.
خلاصه ماشینی:
"به دلیل نقش مهمی که مطالعات روشمند در علوم قرآن درتوسعه و رشد این علوم دارد،باید روششناسی این علوم ساماندهی شود،تا معلومشود روش پژوهش در علوم قرآن از روشهای دروندینی به دست میآید یاروشهای برون دینی؟یا اینکه از هر دو روش میتوان استفاده کرد؟همچنین،بایدمعلوم کرد که علوم قرآن همگی دارای روش واحدی هستند یا با توجه به نوعمسئله روشهای متعدد دارند؟ نویسنده در این مقاله در پی بیان آن است که علوم قرآن،دانشی تکروشینیست و علوم مختلف قرآن بسته به ماهیتشان از روشهای مختلف نقلی،عقلی وتحلیل زبانی پیروی میکنند؛و روشهای تحقیق ریاضیات،دانشهای تجربی،علمتاریخ،علم کلام،علوم حدیثی،علوم ادبی،نقد ادبی،زیباشناسی،زبانشناسی وغیره در علوم قرآن کارآیی دارند.
بنابراین برخلاف الگوهای پژوهشی پیشینیان که در هر رشته علمی لزوما وفقط یک روش پژوهشی خاص را به کار میبردند،باید گفت علوم قرآنی دانشی باموضوعات متعدد بوده و از تنوع روشها برخوردار است و لزومی ندارد درپژوهشهای مربوط به علوم قرآن خود را به شیوۀ واحدی محدود سازیم.
علوم قرآن از چنین ماهیتی برخوردار است و نمیتوان برای همۀ علومقرآن روش واحدی را در نظر گرفت بلکه متناسب با نوع مسئله،روش تحقیق وبررسی آن نیز تغییر خواهد کرد.
بسیاری از صاحبنظران علوم قرآن،علم کلام را نیز در ردیف مقدمات علمیمفسر برشمرده و آگاهی بر مباحث و موضوعات آن را برای مفسر ضروری دانستهاند(سیوطی،1360 ق،ج 2،ص 399)و معتقدند پرداختن به تقسیر قرآن قبل از معرفتکامل صفات الهی و عدل و سایر مسائل علم کلام،به منزلۀ پرداختن به فرع قبل ازمحکم نمودن اصل است."