خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد که این عقیده که کاظم(ع)قائم خواهد بود،تا زمانی که خود ایشانهنوز زنده بود،در جامعۀ شیعی رواج پیدا کرده بود.
30 تمام واقفیان در این اعتقاد که موسی کاظم(ع)غایب شده و روزی برای انجاموظایف،قائم باز خواهد گشت،متفق القول بودند؛اما آنان در مورد فناپذیری امام ووظیفۀ علی الرضا(ع)که قبلا توسط تعدادی از شیعیان به عنوان امام جدید شناخته شدهبود،با یکدیگر اختلاف داشتند.
اکثر آنها پس از کاظم(ع)،هیچ امامیرا قبول نداشتند و بهطور صریح،امامت علی الرضا(ع)را نفی میکردند،اما برخی ازآنان برای او و امامان بعد از او در عقایدشان جایی باز کرده بودند.
میتوان به عنوان نشانۀ مهمی که امامت رضا(ع)را تأیید میکند،در نظر گرفت؛اما بااین حال،او همچنان به احادیث روایت شده از صادق(ع)مبنی بر این که کاظم(ع)قائم[امت]است،پایبند بود.
120همچنین روایت شده بود که موسی کاظم(ع)،هنگامیکه رضا(ع)هنوز کودک بود،نام دو تن از واقفیان برجسته(یعنی عثمان بن عیسیدواسی و زیاد قندی)را به او اطلاع داد و بر آنان لعنت فرستاد.
احتمالا آنان حدیثی جعل کردند مبنی بر این که وقتی کاظم(ع)از دنیا رفت،مسیب بن زهیر زندانبان امام،رضا(ع)را مشاهده کرده بود که بهطور معجزه آسایی ازمدینه[به زندان]آمد وبه دور از چشم مردم،بدن پدرش را غسل داد.
بنابراین،دقیقامعلوم نیست که آیا محمد بن بشیر،بلا فاصله بعد از مرگ صادق(ع)،شروع به ترویج ادعاهایافراطی خود کرده یا این که ناشی به دلیل خلط اسامی صادق و کاظم(ع)دچار اشتباه شده است.
ظاهرا برخی از وکلایطمعکار کاظم(ع)که از طرف ایاشن مسئول رسیدگی به امور مالی شیعیان بودند،باا میدبه آنکه ثروت زیادی را که از جانب امام نزد آنان به امانت گذاشته شده بود،به چنگآورند،از این عقیده حمایت کردند."