چکیده:
از آنجا که قرن اول هجری دوران منع کتابت حدیث بوده و کتابت حدیث در سدههای بعد آغاز شده است، ضروری است که برای ارزیابی احادیث، شواهد و حوادث تاریخی مورد بررسی قرار گرفته، به اندیشه ها و عقاید روایتکنندگان و کتابت کنندگان آنها توجه شود. در این نوشتار ادعا شده است که جمعکنندگان احادیث فقهی در کتاب های حدیثی متأثر از اندیشه های شخصی و منطقهای جامعان آنهاست که گاهی، آن را از دوران قبل از اسلام به ارث بردهاند.
خلاصه ماشینی:
"ارزیابی مجدد احادیث اسلامی* جوزف شاخت** ترجمه: محمدحسن محمدی مظفر چکیده: از آنجا که قرن اول هجری دوران منع کتابت حدیث بوده و کتابت حدیث در سدههای بعد آغاز شده است، ضروری است که برای ارزیابی احادیث، شواهد و حوادث تاریخی مورد بررسی قرار گرفته، به اندیشه ها و عقاید روایتکنندگان و کتابت کنندگان آنها توجه شود.
برای من مسلم است که یکی از این مبانی کشف گلدزیهر1 استکه اعتقاد دارد احادیث نقل شده از پیامبر و اصحاب او دربردارنده اطلاعات کمابیش موثقی درباره نخستین دوران اسلام ـکه مدعی تعلق به آناندـ نیستند، بلکه نشاندهنده آرا و نظریاتیاند که طی دو قرن و نیم پس از هجرت پیامبر، اتخاذ شدهاند.
بنابراین مکاتب قدیمی، احادیث نقل شده از پیامبر، به معنای دقیق کلمه، حجیتی بیچون و چرا ندارند ؛ فقط شافعی ـ که مسلما تحت تأثیر اصحاب حدیث بود ـ مرتبا از این آموزه حمایت میکند که وقتی حدیثی از پیامبر وجود دارد، هیچ استدلال دیگری معتبر نیست.
15 اما این ویژگیها و گرایشهای مشترک از آن صحابه نیستند، بلکه به مکاتب فکری در قرن دوم تعلق دارند؛ مکاتبی که خود را در کنف حمایت صحابه مورد بحث، به شیوهای که قبلا توضیح دادم، قرار میدهند، و ناموجه است که صحابه پیامبر را شخصا مسئول جعل وسیع احادیث ساختگی بدانیم.
البته ممکن است برخی از جنبههای آن دست آخر به دورهای پیش از این برگردد، اما روبنای خود را ـکه متشکل از احادیث رسمی نقل شده از پیامبر با اسنادهای مناسب بودـ تنها در حدود اواسط قرن دوم هجری در نتیجه فعالیت اهل حدیث به دست آورد."