چکیده:
از احزاب سیاسی امروزه به عنوان مهمترین نهاد سیاسی اجتماعی یاد میشود و تأثیر آن را در شکلدهی دموکراسی جوامع بسیار مؤثر میدانند.برخلاف بعضی از جوامع جهان سوم که دموکراسی را تنها در مشارکت و شرکت در انتخابات میدانند در کشورهای پیشرفتهء دنیای امروز این حزب سیاسی است که با مطرح کردن خود با ایدئولوژی،رقابت فکر و اندیشه را مطرح میکند و شما را وامیدارد با تفکر خود و بررسی ایدئولوژیهای متفاوت حزب موافق خود را انتخاب کنید و به همین دلیل به آن اعتقاد یافته و متعصب شوید و در نتیجه دستورات حزب خود را انجام میدهید و نسبت به حزب خود طاعتپذیر میشوید.
احزاب سیاسی در دنیای ما،مردم هرجامعه را منطبق با فکر و اعتقادات آنها گروهبندی میکند و نوعی مبارزهء اجتماعی و سیاسی منطقی و متمدنانه را میان آنها رواج میدهد.باید قبول کرد بعد از اطاعت انسان به آیین خود، در مرحله بعد انسان به حزب،ایدئولوژی و اعتقادات سیاسی خود تعظیم میکند و در این رابطه با گروههای دیگر رابطهای انسانی و طراز بالا برقرار میسازد.گذشته از اینها احزاب سیاسی امروزه توانایی آن را دارند که بحرانهای مهم سیاسی و اجتماعی را در جوامع حل و فصل کنند و دشمنی و نفاق ناشی از آنها را از زندگی مردم خود ریشهکن بنمایند.مثال از این مورد در دنیای ما بسیار است.تعلق فرد به حزب و سندیکای صنفی در کشورهای پیشرفته انکارناپذیر است و این دو پدیده از زندگی مردم آن جوامع جداشدنی نیست.
خلاصه ماشینی:
"شرکت در انتخابات میدانند در کشورهای پیشرفتهء دنیای امروز این حزب سیاسی است که با مطرح کردن خود با
در مرحله بعد انسان به حزب،ایدئولوژی و اعتقادات سیاسی خود تعظیم میکند و در این رابطه با گروههای دیگر
مهمترین تعریف حزب سیاسی از طرف صاحبنظران زیر ارائه شده است:
در اینجا لازم است بدانیم که حزب سیاسی به چه منظوری تشکیل میشود و
نکتهء دیگری که لاپالومبارا به آن اشاره دارد این است که حزب باید به دنبال به
این حزب یعنی حزب سیاسی است که برای حل این بحرانها پیشقدم میشود
تشکیل احزاب سیاسی در گذشته مبتنی بر سه نظریه است:
تعدادی دیگر از علمای سیاست معتقدند ظهور احزاب سیاسی با جریان توسعه و نوسازی در جوامع مختلف ارتباط
احزاب سیاسی مؤید این نکته است که جامعه به مرحلهای از سیر تکاملی و رشد
نیز روشن است یعنی احزاب هستهای چون به دنبال افزایش عضو نیستند حزب
یک حزب که منصفانه باید اعتراف کنیم شرایط جامعه انقلابی بود که این طور پیش
این صورت مسؤولیتها و گرفتاریها و یا مسایل دیگر آنها را به فکر تشکیل حزب دوم نینداخت،اگر بعضیها هم ادعای موجودیت حزبی کردند نه در رقابت و نه در
عمل نتوانستند حتی به عنوان یک حزب سیاسی حضور خود را در ذهنیت مردم و
امروز جامعه ما بالفعل دارای حزب سیاسی نیست ولی بالقوه امکان آن را دارد
مسلما هرحزب طبقاتی،میتواند گروههای صنفی دیگری را نیز به خود متصل کند مثل اتحادیههای صنفی مختلف که در طبقه متوسط جامعه جای دارند."