چکیده:
یکی از سؤالهای اساسی درباب اخلاق و اخلاقیات این است که آیا بین «باید» و
«نباید» های اخلاقی و حتی هر «باید» و «نباید» ی و واقعیات رابطه وجود دارد یا نه؟
و اصولا میتوان از راه علم به واقعیات، به «باید» و «نباید» ها دسترسی پیدا کرد؟ و
سپس این سؤال مطرح است که آیا در کلمات حضرت علیعلیه السلام این رابطه
تایید شده استیا نه؟ برای پاسخ به این سؤال، شناخت مفاد «باید» و «نباید» ها ضرورت
دارد و پس از فهم معنا و مفاد و نیز کیفیت انتراع آنها به راحتی میتوان به این
پرسش پاسخ داد. در این نوشتار مفاد «باید» و «نباید» ، که ضرورت بالقیاس و بالغیر است، و نیز
این که «باید» ها از سنخ «هستها» و «واقعیات» هستند، بیان شده است. پس از این مقدمه،
رابطه بین بایدها و هستها، در کلمات گهربار حضرت علیعلیه السلام پیجویی و
با گزینش بعضی از خطب و نامهها و کلمات قصار آن حضرت، این حقیقتبه وضوح ارائه
شده است.
خلاصه ماشینی:
") (4) تذکر «باید» ها و «نباید» ها اگر از موجودی عالی، مالک و حاکم صادر شود، علاوه بر داشتن حیث واقعی و ضرورت بالقیاس، دارای یک حیث دستوری و فرمان نیز میباشد; یعنی وقتی مولا به عبد میگوید: «باید این کار را انجام دهی» و یا پدر به فرزند خود میگوید: «باید غذا بخوری» و یا حاکم به زیردستخود میگوید: «باید با مردم به عدالت رفتار کنی» ، این «باید» به لحاظ ویژگیهای موجود در گوینده و شنونده و نحوه گفتن، یک دستور و حکم به حساب میآید، ولی این جهت منافاتی با حقیقت آن ندارد و نباید موجب خلط شود; زیرا اگر از همین حاکم و دستوردهنده عاقل و حکیم سؤال کنیم چرا، همان رابطه مذکور را مطرح خواهد کرد.
(5) حضرت علی علیه السلام در این بیان گهربار، به بعضی از ثمرات و حکمتهای مترتب بر افعال اشاره کرده و آنها را ملاک وجوب (ضرورت) انجام آنها قرار داده است; یعنی با توجه به رابطه علی و معلولی بین اعمال و نتایج و ثمرات مترتب بر آنها، احکام الهی و واجبات شرعیه مطرح است و این مطلب دقیقا بیان همان رابطه واقعی بین «باید» ها و «هست» هاست.
حاصل آنکه حضرت علیعلیه السلام به لحاظ رابطه علی و معلولی بین افعال و نتایج و ثمرات مترتب بر آنها و یا مفاسد مترتب بر آنها، «باید» (ضرورت انجام وجوب) ویا «نباید» (ضرورت ترک - حرام) را مطرح نمودهاند و این همان استنتاج ضرورتبالقیاسنسبتبهایجاداز ضرورت بالقیاس بین وجود است و در واقع، همان ضرورت بالقیاس و بالغیر است."