چکیده:
تا زمان وقوع انقلاب اسلامی در ایران، نقش فرهنگ و عناصر فکری و فرهنگی، به ویژه
فرهنگ مذهبی، در ایجاد تحولات انقلابی و تغییرات اجتماعی چندان مورد توجه
نظریه پردازان انقلاب نبود. آنها معتقد بودند: برای ایجاد وضعیت انقلابی، باید
شرایط ساختاری ویژه ای مقدم بر فشارها یا تحولات اجتماعی وجود داشته باشند.
انقلاب اسلامی و نقش غیرقابل انکار مؤلفه هایی مثل فرهنگ، ایدئولوژی و رهبری در
صورت بندی انقلاب و فقدان عناصر ساختاری، این نظریات را به چالش کشید.
اسکاچپول، نظریه پرداز برجسته انقلاب، پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران،
مقاله ای با عنوان «حکومت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران» منتشر کرد و
اعتراف نمود: انقلاب ایران نظریاتش را در خصوص علل انقلابات اجتماعی زیر سؤال برده
است.
خلاصه ماشینی:
"این انقلاب تنها به دگرگونی ساختار سیاسی اجتماعی و اقتصادی یک رژیم اکتفا نکرد، بلکه در شالوده دانش اجتماعی نیز لرزه افکند و توجه نظریه پردازان علوم اجتماعی را نیز به خود جلب کرد; زیرا تا زمان وقوع انقلاب اسلامی در ایران، نقش عناصر فکری ـ فرهنگی، به ویژه فرهنگ مذهبی، در ایجاد تحولات انقلابی و تغییرات اجتماعی چندان مورد توجه نظریه پردازان انقلاب قرار نگرفته بود.
بر این اساس، تحلیل فوران از انقلاب اسلامی ایران و به صورت عام، نظریه او در خصوص انقلابهای اجتماعی جوامع جهان سوم را نمی توان تحلیلی فرهنگی دانست; زیرا تحلیلهای فرهنگی از انقلاب ایران، فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی را در مرکز تحلیل خود قرار می دهند و مهم ترین علت ایجاد انقلاب را فرهنگ سیاسی تشیع می دانند.
ورود عنصر «فرهنگ» در تحلیلهای مجموعه نظریه پردازان نسل چهارم نشان دهنده تأثیر انکارناشدنی انقلاب ایران است، هرچند ـ همان گونه که ذکر شد ـ عنصر «فرهنگ» در تحلیلهای آن ها، تحت تأثیر توجه اساسی و بنیادینی که این نظریه پردازان به دیدگاههای نظری مکتب «وابستگی» و نظام اقتصاد جهانی داشته اند، نقشی فرعی و حاشیه ای است و در واقع، بازتاب ایجاد توسعه وابسته در جوامع جهان سوم است.
همچنین بر اساس تحلیل وی، به راحتی می توان علت این موضوع را که روحانیت رهبری انقلاب را به عهده داشت و نیز شیوه سازمان دهی و بسیج سیاسی مردم در جریان حرکت انقلابی، توضیح داد; اینکه اسلام ایدئولوژی انقلاب شد و اینکه پس از انقلاب، یک نظام سیاسی خاص مبتنی بر آموزههای دینی تشکیل شد، بر اساس دیدگاه فوکو قابل تبیین هستند، اما او به نقش اسلام در ایجاد نارضایتی مردم و طبقات اجتماعی از رژیم شاه و در واقع، نفی این رژیم چندان توجهی نمی کند."